نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان۱۴۰۳به نفسِ سید رضا نریمانی

رو به هر کس زدم مرا پس زد
هیچ کجا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو بر ملا نشود
ما محرم گرسنه ی اشکیم
کاش چشمی کم اشتها نشود
گریه کن همنشین معصومی است
تا قیامت از او جدا نشود
زهد بی حبّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو با خدا نشود
پرچمت اعتبار منزل ماست
بی تو این خانه ها بنا نشود
وادی طور ما حسینیه هاست
نطق ما هر کجا که وا نشود
وا مکن از سر خودت ما را
سفره ی شاه بی گدا نشود
*امشب سفره دهه اول رو جمع می کنن کی قراره سفره رو جمع کنه؟ خیلیا میگفتن امشب شب آخره به مادر بگو، بی بی جان این نوکرا یازده شبه برا حسینت گریه کردن، همه ی ما یه درد مشترک داریم دردمون کربلا اربعینه*
دوای درد مرا هیچ کس نمیفهمد
مگر کسی که شب جمعه کربلا رفته
بی پناهم پناه من زهراست
دستم از چادرش رها نشود
تعزیه دار روضه ی تو رضاست
او نگرید عزا عزا نشود
حج نوکر طواف شش گوشه ست
مکه خوب است کربلا نشود
کل عالم به پات جان بدهد
باز حق غمت ادا نشود
ته گودال رفت و آمد بود
روی جسمت برو بیا نشود
دختر کوچک تو نخوابیده
کاش دورت سر و صدا نشود
کاش آقا تو بی کفن نشوی
کاش سهم تو بوریا نشود
هم از بابت کودکان خاطرت جمع
هم از بابت کاروان خاطرت جمع
به زینب سپردی اگر دختران را
دلت قرص آسوده جان خاطرت جمع
به جانت قسم آخر انگشترت را
بگیرم من از ساربان خاطرت جمع
اسیریم بعد از تو و دشمن از ما
نخواهد شنید الامان خاطرت جمع
نترسم ز بی حرمتیها برادر
نبازم ز زخم زبان خاطرت جمع
قسم خورده ام بانگ مظلومیت را
رسانم به هفت آسمان خاطرت جمع
شبیه علی از جمل فاتحانه
برون آیم از امتحان خاطرت جمع
بود قصه ات تا أبد در میان
شود پرچمت جاودان خاطرت جمع
*بریم ببینیم تو این لحظه ها و ساعتها کربلا چه خبره؟ کسی خبر داره؟ بچه بودم یادمه شام غریبان بعضیا با شمع میومدن توروضه ، برام سوال بود،بعد فهمیدم آخه امشب این بچه ها نه جا داشتن نه سر پناه داشتن، همه جای صحرا تاریکه ، نه نور و چراغ داشتن فقط دو سه تا خیمه ی نیم سوخته بود که بی بی همه رو جمع کرد زیر این خیمه ها ، همه ی بچه ها رو بی بی یکی میخوابونه، دست سر همه میکشه همه رو نوازش می کنه، همه رو یکی یکی روپاهاش می خوابونه، همچین که خوابیدند یه آماری گرفت دید یکی دو تا از این بچه ها کمند.صدا زد خواهرشو، ام کلثوم بیا خواهرم، ببین این بچه ها کمشدن یا چشمای من ضعیف شده میشه تو هم بشماری؟ آدم که داغدیده ست حواسش نیست.حواسم نیست همه ی حواسم به گوداله، ببینم کسی میره روی داداشم یه چیزی بندازه؟ بی بی هم شمرد دید یکی دو تا از بچه ها کمند. تازه با همه ی خستگیش، اینهمه از صبح تا حالا داغ دیده،اینطرف و اونطرف دویده، خسته شده، زنه.. زنها ضعیف تر از مردان، گرچه اگر مرد هم بود دیگه از پا می نشست ، تازه وقتی دید بچه ها کمند گفت بلند شو خواهرم بریم تو این صحرا بگردیم تو این تاریکیها؟ آره بریم ببینم این بوه ها کجا رفتن.تو این تاریکیا هی دارن صدا میزنن، بچه هارو نمیتونن پیدا کنن تا اومدن دیدن زیر بوته ها دوتا بچه دست گردن هم انداختن.همچین که یه تکونشون داد دید دوتایی با هم افتادن، هر جفتشون جون داده بودن، نمیدونم زیر دست و پای اسبها جون داده بودن،نمیدونم از ترس جون دادن، یا وقتی گوشوارشونو کشیدن جون دادن. ولی یکی دیگه از بچه ها هنوز کمه تو تاریکیها دنبالش میگشتن یه مرتبه بی بی صدا زد خواهرم من میدونم این بچه کجا رفته، کجا رفته خواهرم؟ از صبج هی نگاهش به گودال بود. همچین که باباش لبهاش بهم میخورد هی میگفت جگرم، به من میگفت عمه کاش می شد یکم برا بابام آب میبردیم. اومدن تو تاریکیها با هزار مکافات گودالو پیدا کردن دیدن این بچه خودشو انداخته رو بدن بی جان باباش، دست گذاشت رو شونه ی این بچه، دخترم عزیز دلم! اینجا چی کار میکنی؟تو این دل شب گودالو از کجا یادگرفتی اومدی،صدا زد عمه خیلی دلم هوا بابامو کرد. خیلی دلم برا بابام تنگ شده، چجوری گودالو پیدا کردی؟ عمه جان! هی زیر لب میگفتم أبه، تو این صحرا هی صدا می زدم بابا، این طرف میرفتم میگفتم بابا، یه مرتبه دیدم یه صدای آشنایی میاد میگه داره میگه إلیّ ، دیدم صدای آشناست. دی م صدا، صدای بابامه بیا دخترم، تا اومدم جلو دیدم از حنجر بریده ی این بدن داره صدا میاد دخترم بیا تو بغل بابا. اما کار اینجا تموم نشد اینجا بهونه ی باباشو گرفت خودشو هرجوری بود رسوند به باباش، اما یه جای دیگم من سراغ دارم، اینجا دختر خودشو رسوند به باباش، یه جا هم تو خرابه، هی صدا می زد بابا، بابا...یه مرتبه دیدن یه سربریده تو طبق گذاشتن جلوی دختر، این سر و مقابلش گرفت ...*
نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
نشناختمت هنوزم خودت بگو کدومی
صورت نصف نیمه حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر تموم زندگیمه
منو زدن، دشمنت سرم ریخت
منو زدن، صورتم بهم ریخت
تورو زدن، نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، به پیش چشم مادر
برچسب ها
- سیدرضا نریمانی
- سید رضا نریمانی
- نریمانی
- متن روضه
- شعر مذهبي
- روضه جانسوز
- روضه قتلگاه
- متن روضه امام حسين
- روضه و توسل
- شعر روضه
- گريز روضه
- گريز مداحي
- متن روضه شهادت امام حسين
- اباعبدالله الحسين
- متن شعر مداحي
- براي امام حسين
- متن روضه با صوت
- متن روضه شب دهم محرم
- دانلود صوت روضه
- متن شعر و روضه به همراه سبک
- متن روضه برای روز عاشورا
- متن روضه شب 10 محرم
- آموزش مداحي
- حاج سیدرضا نریمانی
- شب عاشورا محرم 1403