نمایش جزئیات
روضه و توسل به راوی دشت کربلا اماممحمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد

*آقاجان ،خودت زبان به روضه بازکن، شب شهادته امام باقر روضه خوان کربلاست، ازدوران کودکی همه مصائب کربلا روبه عینه دیده...*
من پنجمین ولی خداوند قادرم
همنام مصطفی وبلند قدر باقرم
گنجینه ی علوم الهیست سینه ام
از نسل سفره دار کریمِ مدینه ام
مشهور شهرم و کرم ابراز میکنم
با یک نظر زکار گره باز میکنم
ای گرفتارا و مریض داراسفره ی امام باقرهمیشه تومدینه پهن بودسجیت این خانواده کَرَمه،عادتشون احسانه،
لذا امشب بگواقاجان مارو کناربقیع ات جای بده،می دونم امشب گریه کن نداری غریب ترازهمیشه ای مدینه خصوصا شبها کنار بقیع اونایی که رفتند می دونند الان نه یه شمعی نه یه چراغی..*
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرب و بلا منم
من شاهد مصیبت عظمای عالمم
من شاهد غریبی آقای عالمم
*از زبون امام باقر این فرازها چقدر آشناست امشب اومدیم برای اون آقایی گریه کنیم که عاشورا یادگاری این آقاست، "به ابی انت وامی"، اینجوری آقاشو و جدشو صدا میزنه،"انا سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم"
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده است
باورم نیست تماشای تنی بی سر را
*آقاجان یه ذره از اون روضه ها رو برا ما بخون ما شب شهادت چشممون خشک نمونه.. صحنه های زیادی رو امام باقر دیده، اصلا روضه امام باقر تکرار عاشوراست. من یه دونه از عاشورا بگم یه دونه ام از شام بگم..امام باقر محاله یادش بره کجای عاشورا؟چه لحظه ای ازعاشورا دل امام باقر رو می سوزونه؟*
باورم نیست غروب و حرم و آتش ودود
دیدن سوختن چارقد دختر را
*دیگه چی دیدی آقا...؟*
باورم نیست غارت خود و غارت گهواره و مشک،غارت پیروهن و غارت انگشتر را
*باور نمی کنم یادم نمیره اون صحنه روکه همه فرار می کردند یه مرتبه دیدم عمه زینبم کنار خیمه بابام مضطربه، نگرانه دست روی دست میزنه دست رو سر میذاره اومدن گفتند: زینب چرا اینجا ایستادی؟ بیا فرار کن همه رو دارن می زنند.باورم نمیشه اون صحنه رو دیدم. عمه ام گفت: آخه زین العابدین تو خیمه اس، اماممه حفاظت از جانش وظیفه منه. اما چه کردند آخ خودم دیدم دور عمه ام حلقه زدند نامحرما همه داد می زدند همه فریاد می زدند.دیگه چی دیدی آقاجان؟ یه صحنه دیدم از شام دلت رو آتش میزنه شب شهادت ،کربلا گذشت این خانواده، خانواده شهادتند اینا از پیغمبر، از امیرالمؤمنین، مادرشون زهرا همه با شهادت آمیخته اند.. چهل منزل زنجیر به دست و پای زین العابدین ،طناب به دست و پای بچه ها از این شهر به اون شهر.از اون ساعتی که پشت دروازه ساعات شما رو نگه داشتند بجای اینکه بیان آرامتون کنند شهر رو آذین بستند. آقاجان اون صحنه یادتون نمیره تا آخر عمر برا این صحنه گریه کرد کدوم روضه ؟خودم دیدم سرجدم توتشت طلا قرآن می خواند..هرجا صدای قرآن می شنید یاد سربریده می افتاد
کسی که قرآن می خونه لباشو بوسه می زنند اما خودم دیدم هی با چوب خیزران به لب و دندانش میزدن..حسین ای حسین..*
برچسب ها
- حاج سید مهدی میرداماد
- سید مهدی میرداماد
- شهادت
- آموزش مداحی
- دانلود مداحی
- متن روضه
- میرداماد
- سیدمهدی میرداماد
- شعر به همراه سبک
- اشعار مذهبی
- باقرالعلوم
- متن اشعار
- امام محمدباقر
- امام پنجم
- متن روضه شهادت امام محمدباقر
- متن روضه امام پنجم
- متن شعر و روضه براي امام محمدباقر
- متن مداحی
- متن روضه امام باقر
- دانلود مداحی شهادت امام محمدباقر