نمایش جزئیات

روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی

روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام‌محمدباقر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی

"يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛"

ای فروزان گهر خاک بقیع
گل پرپر شده در خاک بقیع 

با سلامت کنم آغاز کلام
ای تو را ختم رسل گفته سلام

مولای من!
پنجمین حجت و هفتم معصوم
بأبی انت که گشتی مسموم

اثر زهر به زین آلوده
کرد اعضای تو را فرسوده

کربلا دیده‌ای و کوفه و شام 
ای شهید از ستم و ظلم هشام 

تنت از رنج و الم کاسته شد
تا که دین قامتش آراسته شد

خار در پا و رَسن در بازو
رفته‌ای با اسرا در هر سو

*روز شهادت اون آقای غریب و مظلومی که همه مصائب کربلا و عاشورا رو دیده، رنج اسارت کشیده، کوفه رو دیده، مصائب شام رو دیده..*

آنچه من دیدم به عالم 
چشم گردون هم ندیده
دیده‌ام من بوسهٔ
زینب به رگ‌های بریده

*دید نگذاشتن بمونه، اومدن با کعب نی و تازیانه، می‌خواد از برادر جدا بشه علی القاعده باید صورت برادر رو ببوسه، سر بالای نیزه است، الهی بمیرم چه کنه این خواهر، دستاشو رو زمین گذاشت، لب گذاشت به رگ‌های بریده،حسین...*

کی شود از خاطر من
یاد عاشورا فراموش
لاله ها  را چیده دیدم
بلبلان را جمله خاموش

از دل هر خیمه می‌زد 
شعله آتش زبانه
می‌چکید از چشم زینب
 اشک غربت دانه دانه

شد ز طفلی قسمت من
سوز و اشک و آه و ناله
دیدهٔ من دیده سیلی خوردن طفل سه ساله

*الهی بمیرم برا دلت آقا جانم*

مرهم زخم دل بابای من زخم زبان شد
روی نی رأس شهیدان بر سر من سایبان شد

*یادم نمیره، کاری کردن شام ناله بابام امام زین العابدین بلند شد، صدا زد.." فیا لیت امی لم تلدنی و لم اکن یزید یرانی فی البلاد اسیر" یعنی ای کاش مادر مرا نمی‌زایید، تا یزید منو اینسان اسیر نمی‌دید
حسین...*