نمایش جزئیات

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سیفی

روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سیفی

من قرار سینهٔ پیغمبرم
من علمدار سپاه حیدرم
من گل یاس سفید مادرم

انعکاس جلوه طه منم
وارث خون دل زهرا منم

پیرو راهم امام کربلاست
از قعود من قیام کربلاست

آتش دل از رخم پیدا نمود
غصه های من یکی دو تا نبود

آن یکی می‌گفت با من این چنین
السلامٌ یا مذلّ المومنین

قامت صبر از صبوریم خمید
پای منبر جان به لب هایم رسید

روی منبر دور، دورِ خصم بود
ناسزا گفتن به حیدر رسم بود

*چه آقای غریبی..وقتی کوچه‌ می رفت، کوچه رو‌میدید. یاد اون لحظاتی که تو‌کوچه اون پیشامد شد..وقتی مسجد می فت منبری بالا منبر ناسزا می گفت..وقتی خانه‌ می آمد اول مصیبت بود..اما هیچ.کدوم از اینها مصیبت اصلی امام‌ حسن‌ نبود مصیبتش میدونید کی بود..؟*

درب خانه کنده شد با یک لگد
مادرم در پشت در فریاد زد

گفت فضه بانویت را مرگ برد
محسنم بین در و دیوار مرد

*امام صادق علیه السلام فرمود: سبب وقات مادرمون این بود قنفذ با غلاف شمشیر به مادرمون زد..*

یکی آتش به کل باغ میزد
یکی بر قلب زینب داغ میزد
میان آن شلوغی ها مغیره 
به دست مادرم شلاق میزد

*فضه بعد شهادت بی بی میخواست  وسائل شو جمع کنه بره. امیرالمومنین فرمودند: فضه تو هم میخوای ما رو تنها بذاری،صدا زد آقاجان خانه ی بدون فاطمه دیگه برام دلگیره...تا شما هستی بچه ها آرام اند تا شما از خونه بیرون میری این بچه ها دون دونه بغض میکنن..هر کدوم یه گوشه میشینن گریه میکنن..اما از همه بیشتر امام‌حسن گریه می کنه..هرکاری میکنم امام حسن آرام نمیشه.. حسینت یه گوشه مینشینه خیره خیره به مسمار در نگاه می‌کنه اشک می ریزه، زینبت چادر خاکی مادرشو به سر می‌کنه اشک میریزه آقا! حسین گریه می‌کنه میتونم آرامش کنم، زینب گریه می‌کنه میتونم آرامش کنم اما گریه حسنت جگرمو آتش زده، هی زیر لب زمزمه می‌کنه نامرد مادرمو نزن نامرد*

مگه یادم میره من بودم و یه گل پرپر
مگه یادم خونابه ی بال کبوتر
مگه یادم میره زخمِ روی صورت مادر

*لذا حرف دل بی بی این بود..*

ای کاش من حسن را با خود نبرده بودم
در پیش چشم کودک سیلی نخورده بودم

*اگه اینجا جلو‌ چشم امام‌حسن به مادر سیلی زدن..اما من بمیرم یه روز کربلا دخترش رو‌جلو‌چشم بچه ها مدام تازیانه زدن...چهل منزل دنبال سر برادر...*