نمایش جزئیات

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا گریز به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی وحید شکری

مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا گریز به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی وحید شکری

"یا رب زهرا..... بحق زهرا... اشفع صدر زهرا.... بظهور.. الحجة"

دلم دوباره ببین، که شد پریشانت  
عزیز فاطمه، جان جهان، به قربانت

برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر، مانده که کامل شوند یارانت؟

*من می‌خوام دو سه خط با امام زمان حرف بزنم..*

بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و ، خیمه و بیابانت

*ما همه دور هم گریه میکنیم، قربون اون آقایی برم، که خیمه ماتم میزنه، تنها تو دل بیابونا میشینه و گریه میکنه*

*میدونی چرا این شعرو خوندم، برای این یه خطش، که میخوای آقا رو قسم بدی!!*

به که قسم خورم بی تو من کم آوردم...
بس است این همه دوری، 
بس است هجرانت امام زمان

تو را قسم، به کبودی بازوی زهرا...
عزیز فاطمه برگرد، سوی کنعانت مام زمان 

*هرجا نشستی آقا رو صدا بزن یا صاحب الزمان ..*

نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا
و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند، زهرا

مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید
که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا

*می‌گفت یه شب اینقدر بالای قبر بی بی گریه کرد ، امیر المومنین ، در عالم خواب بی بی سلام الله علیه رو خواب دید.علی جان، پاشو برو ، بچه هام نیمه شب بهونه من رو گرفتن بیدار شدن، آقا میگه تا وارد خونه شدم، دیدم زینب، چادر مادر رو سر کرده، زینب جان قربونت بشم، این چه کاریه؟؟گفت بابا: داداشم حسن گفت، زینب جان..دلمون هوای مادر کرده، پاشو چادر مادر رو سر کن....یذره جلو ما راه برو
یاد مادر بیوفتیم*

به گوشت خورده آیا، آب آتش را بسوزاند
میان موجی از آتش، تلاطم می‌کند زهرا

دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید
علی را در شلوغی، ناگهان گم می‌کند زهرا

*یا زهرا.... آره، برای روضه مادر باید بلند بلند گریه کنی امام صادق فرمودند: برای مادر ما، آه بکشید...مادر مارو جوون کشتن...*

علی را با چه حالی، از میان کوچه‌ها بردند
که با خاکِ عبای او، تیمم می‌کند زهرا...

صدایِ پای رفتن، از در و دیوار می‌آید
علی تابوت می‌سازد تبسم می‌کند زهرا

«آی مادر،... آی مادر،... »

سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود
آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود

یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم این که نفرین من دعا بود

*گریه کن های مادر بسم الله..*

دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم، یک دم، به فکر ما بود

امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود

* آره این خونه ای که دارن حالا بی حرمتی میکنن، هرکی از هرجا میموند، در این خونه رو میزد..* 

دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود، ذکر علی شفا بود

ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود

ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!!

*خود حرومزاده اش نامه نوشت گفت امیر تا دیدم فاطمه پشت دره هرچی بغض و کینه بود از علی تو دلم جمع کردم یه لگدی به در زدم..*

* امیرالمؤمنین روضه‌خون شده..*

 تنها یه مسمار کار علی رو تموم کرده
 لعنت به مسمار بی‌ رحمِ مسمار

 زهرا منو بی پسر کرد همین زخم مسمار 
 افتاده مسمار تو آخ نگفتی و پیچیده فریاد مسمار

 صدا شکستنت بود
 دری که من ساختمش چرا روی تنت بود

 فاطمه زندگیم سوخت
 تا شنیدم به فضه گفتی حس مادریم....

 تنها یه صورت
 باعث شده اشک بریزم به پهنای صورت
 فاطمه دردای صورت
زود خوب نمی‌شه که حساس اعضای صورت 


 فاطمه من دلم ریخت خودت بهم بگو
 کی زد صورتتو به هم ریخت

 فاطمه من دلم سوخت
 با هیزم اونقد زدنت که غنچه با گلم است

 خدا از غربت کوثر گذشتم
 در روی زهرا بود و از آن در

گمونم نفس مادر نفس‌های آخرینه
 از همه درد و غمما بدتر غم بی مادریه

 *قربون اون آقایی برم که شبا تو خواب میگفت نزن نامرد..*

 حسن تب دارد و در خواب گوید 
نزن نامرد که سیلی درد دارد