نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۴به نفسِ حاج‌ میثم‌ مطیعی

روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۴به نفسِ حاج‌ میثم‌ مطیعی

ای روشنای راه شهیدان حسین جان
روشن‌ترین تجلی ایمان حسین جان

داغت شکفت در دل ما سرخ و تابناک
داغت چراغ روشنیِ جان حسین جان

ما را که شعله شعله ز داغ تو سوختیم
در آتش فراق مسوزان حسین جان

با هر سلام، عطر بهشت تو می‌وزد
ای روضهٔ تو روضهٔ رضوان حسین جان

بگذار در تلاطم شش‌گوشهٔ غمت
فانی شویم با لب عطشان حسین جان

اینجا عطش بهانهٔ دعوت به زندگی‌ست
ای تشنهٔ هدایت انسان حسین جان

پیداست اشک کودک لب‌تشنه‌ات هنوز
در قاب قطره قطرهٔ باران حسین جان

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان حسین جان

ای آیه آیه بر سر نی منتشر شده
بسم اللَه ای سلالهٔ قرآن حسین جان

قرآن بخوان که باز قیامت به‌ پا کنی
داری چقدر تازه مسلمان حسین جان

حتی میان طشت زر ابن‌ ظلم‌ها
هرگز نشد شکوه تو کتمان حسین جان

شیخ صدوق در امالی نوشته:" إنه لما وجیئ برأس الحسین" وقتی سر آقای ما رو آوردن "أمَرَ عُبیدالله فَوُزِعَ بَيْنَ يَدَيْ فِي تَسْلِن مِنْ ذَهَبٍ"عبید الله دستور داد سر رو داخل تشت طلا بذارن.. مقابلش بذارن.. شروع کرد این چوب رو به این دندونهای مبارک زدن. آی جمله، جملش زینب رو سوزوند
 صدا زد..حسین! چقدر زود پیر شدی.. حسین! پیر مردی شدی برای خودت.. یکی از دور و بریای خودش فریاد زد.. صبر کن دیگه بسه" فانی رأیتو رسول الله" خودم دیدم اینجایی که داری چوب میزنی پیغمبر لبهاشو گذاشته بود. پیغمبر لب و دندانش رو میبوسید...*

حتی در آن سیاهی شب، گوشهٔ تنور
یک‌دم نبود نور تو پنهان حسین جان

دشمن شکست‌خوردهٔ خون عزیز توست
آن خون سرخ و روشن و تابان حسین جان

خونی که رفت قطره به قطره به آسمان
خون‌ رنگ شد غروب پس از آن حسین جان

خون تو سرنوشت جهان را رقم زند
خون‌خواه توست خالق منّان حسین جان

شاعر: یوسف رحیمی