نمایش جزئیات

مدح زیبا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام بنفسِ حاج محمود کریمی

مدح زیبا امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام بنفسِ حاج محمود کریمی

خدا می خواست چشم او فقط عین الیقین باشد خدا می خواست دستِ او فقط حبل المتین باشد خدا می خواست تیغ او میان کفر و دین باشد خدا می خواست نام او به نام خود قرین باشد خدا خودرا که مومن خواند منظورش همین باشد که می خواهد علی تنها امیر المومنین باشد

خداتصویری ازخود را زمانی که به قاب انداخت خدا را شکر ما را هم به پایِ بوتراب انداخت صبا خاکِ وجود ما به آن عالیجناب انداخت رطب هایِ نجف وقتی دهان ها را به آب انداخت ضریحِ غرقِ انگورش مرا شط شراب انداخت صُراحی میکشم وقتی شرابش این چنین باشد دلم مست است تا ساقی امیر المومنین باشد

علی منظور از می ها از این هو هو هی هی ها علی میجوشد از هر لب لبِ ما یا لبِ نی ها علی موسیقیِ باران که می بارد پیاپی ها فدایِ شاه راهش که به مژگان می کنم طی ها سمرقند و بخارا و حجاز و کعبه و ری ها علی حقُ علی حیُ پس از این نقطه چین باشد فقط وصف خدا وصف امیر المومنین باشد

خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد بهشت از دور رویایِ بیابان نجف دارد چه غم دارد کسی که خورده ای نان نجف دارد که زهرا هم دو چشمش را به ایوان نجف دارد چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد خدا را می توان بینی اگر آیینه این باشد خدا را شکر مولایم امیر المومنین باشد

به حیرت کعبه میبیند شکوهی آسمانی را ظهور نقطه بسم الله سبع المطانی را نبی می بوسدش از لب همین جام دهانی را به میدان میرود بیند زمین خانه تکانی را به تیغ آبدار او به هر سو سر پرانی را همیشه مرکبش دلدل برای فتح زین باشد رمیدن هایِ لشکر از امیر المومنین باشد

نه تنها وقت رزمش زهره هاشان از جگر ریزد نه تنها وقت میدان داری اش کوه از کمر ریزد که از جبریلُ عزرائیل حتی کُرکُ پر ریزد نه تنها پیش او صحرایی از تیغُ سپر ریزد که از تیغُ سپر کفارُ مشرک بیشتر ریزد نمی افتیم از پا تا علی حصن حصین باشد نمی افتیم از پا تا امیر المومنین باشد

اگر توفیق باشد سر به پای قنبر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم بود کآن شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم که دست افشان غزل خوانیمُ پاکوبان سر اندازیم که از خاک نجف خود رابه حوض کوثر اندازیم به نامش بشکند هر سد اگر دیوار چین باشد ولیِّ رهبرم وقتی امیر المومنین باشد