نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی محمد عطا اللهی
"صلی الله علیک یا بنت رسول الله "
دیروز بود انگار، عشقت در گِلم رفت
گفتی :علیُ؛ غمهای عالم از دلم رفت
*امروز ظهر ،مادرِ ما شهیده شدُ از دنیا رفت دفن،نیمهٔ شب بوده ولی تو این چند ساعت علی بود و پیکر بی جان فاطمه
انگار مرور خاطرات این چند ساله*
دیروز بود انگار من با تو پا گرفتم
خندیدی و آرام دستت را گرفتم
دیروز بود انگار شب را کور کردی
یک خانهٔ کوچک به زحمت جور کردی
دیروز بود انگار دادم این خبر را
گفتم که زهرا هست بفروشم سپر را
*یادته زهرا وقتی به خواستگاریت اومدم پیغمبر فرمودند: دیگه نیازی به سپر نداری
انگار پیغمبر میدونست سپر بلای علی تویی*
دیروز بود انگار با شور جوانی
می ایستادی تا نماز شب بخوانی
*هی صورتش رو میگذاشت رو پیکر بی جان..قربون نماز خواندنت چرا خوابیدی فاطمه..شب از نیمه گذشته پاشو نمازشب تو بخون*
فاطمه ی من!
دیروز بود انگار با شور جوانی
می ایستادی تا نمازشب بخوانی
اما امروز بخت حیدر واژگون است
هر جای بستر را که میبینم خون است
امروز اما سوخت مغز استخوانم
با من وصیت کرد؛ بانوی جوانم
*فاطمه جان هنوز حرفات تو گوشمه
لذا نگهداشت پیکر مطهر و، چون بی بی فرموده بود.هر کی هم اومد برا تشییع جنازه فرمود برید خبرتون میکنیم.*
نیمه شب است و مانده علی که چه ها کند
باید بساط غسل کسی را به پا کند
*آخه به هر کدوم از این بچه ها یه ماموریتی داد اسما میگه به من سپرد آب مهیا کنم .به زینبم حضرت فرمود: دخترم برو کفن مادرتو آماده کن. کفن مادرت زهرا رو بیار*
با گریه کار غسل خودش را شروع کرد
باید که مثل شمع نباید صدا کند
بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش
وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند
*یه وقت بچه ها دیدن بابا اومد پوشیه رو کنار بزنه آروم معجر و کنار زد این بچه ها دویدن: نه بابا! دختر دست گذاشت رو صورت مادرش گفت بابا مادرم سه ماه صورتش رو نشون نداد. یه امشب رو هم چشماتو ببند و نبین اگه این صورت و ببینی دق میکنی بابا*
بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش
وقتش رسیده فاطمه را رو نما کند
هر عضو شستشوش یکی را ز هوش برد
مانده علی، چه با جگرِ بچه ها کند
دستش کجا رسید که دادش بلند شد
مجبور شد که کار خودش را رها کند
*اسما میگه: من همانطور که آب بر پیکرِ فاطمه میریختم یه آن دیدم ناله مولا بلند شد.بچه ها سمت بابا دویدن: بابا ما آستین به دهان گرفتیم که صدا ناله مون و کسی نشنوه. بابا جونم مگه چه دیدی بلند بلند داد زدی؟ وای فاطمه وای فاطمه*
مانده که گرم شستن زخم تنش شود
یا فکر جا به جا شدن دنده ها کند
آخ فاطمه !چرا جناغ سینه ات شکسته، یا زهرا.کفن آماده شد همه چی مهیا شده لذا اینجا این وداع برای بچه ها خیلی جانسوزه چون بچه های کوچیک،مادرِ جوان. تا گفت بیایید با مادرتون خداحافظی کنید این بچه ها هر کدوم یه طرف بدن ایستادن. سه چهار تا طفل کنار بدن، شما حساب کنید یکی بالا سر صورت رو صورت، یکی سر رو سینه ی مادر یکی پایین پا ایستاده.میخوای بگم کی صورت رو صورت مادر گذاشته ؟همون آقایی که تو کوچه هر کاری کرد جلو ضرب سیلی رو بگیره. حالا الان صورت رو صورت گذاشته مادر ببخش منو.هر کاری کردم جلو ضربه رو بگیرم نشد.دیگه علی طاقت نیاورد این بچه ها رو از بدن زهرا بلند کرد بابا سحر داره میگذره باید زود بدن و دفن کنم تابوت و بلند کردن.غصه ی علی از اینجاست میخوان یه عزیزی رو دفن کنن اگه زن باشه باید محرمها بیان. لااقل دو تا محرم میخواد یکی بالای قبر بایسته دیگری میان قبر بره. ولی دیدن امیرالمؤمنین داد میزد چه کنم ؟ حسن و بفرسته تو قبر؟حسین و بفرسته تو قبر؟ یک لحظه تو همین اثنا بود دستهای پیغمبر از خاک بیرون اومد علی غصه نخورمن خودم کمکت میکنم.فاطمه امو بده تو این لحظه که بدن زهرا را به خاک بسپره ولی خجالت میکشه*
ای پیمبر از رُخت شرمنده ام
فاطمه ،جان داده و من زنده ام
شاخهٔ یاست اگر بشکسته بود
دستهای حیدرِ تو بسته بود
*شما فرمودید: صبر کن والله اگر امر خدا و پیمغبر نبود یک نفر و اجازه نمیدادم جسارت به فاطمه کنه..سرش و برد میان خاک صدا زد :ای قبر فاطمه..*
اکنون که تو گشته ای مزارش
ای قبر دگر نده فشارش
او صدمه ی بیشمار دیده
او در پسِ در، فشار دیده
کای قبر، امیدِ حیدر است این
پاکیزه گُلِ پیمبر است این
جانانِ من است این تن پاک
آرام به بر بگیرش ای خاک
#سینه_زنی
"صلی الله علیک یا صدیقه الشهیده"
ماهَم، قرار بود بمونی همراهم
بمون که من اول راهم
برای من نفس بکش
به جای تو میمیرم
به جای من نفس بکش
از نفس افتاده مجتبای من
نفس بکش مادرِ مظلومِ
بچههای من نفس بکش...نفس بکش
«یا زهرا مرو مرو مرو یا زهرا »
زوده علی و التماسِ بیهوده
هنوز حیاط خونه امون دوده
به جون من نفس بکش
فاطمهٔ پوست و استخوون من
نفس بکش داغِ تو پیرم کرده جَووُنِ من
نفس بکش کجا داری میری تو بدون من
نفس بکش...نفس بکش
«یا زهرا مرو مرو مرو یا زهرا»
درده، علی بمیره دست و پات سرده
آخه برا چی صورتت زرده ؟
گفتن علی بیا که فاطمه تموم کرده
تو رو خدا نفس بکش
پارچه سفید کشیدی رو سرت چرا ؟
نفس بکش نرو که تنهاتر میشه مرتضی
نفس بکش..نفس بکش
«یا زهرا مرو مرو مرو یا زهرا»
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
ماهَم قرار بود بمونی همراهم
بمون که من اول راهم
*بابا این قرار ما نبود منو تنها بذاری مگه تو چند سال تو خونه علی موندی..تو باید بمونی زینب و عروس کنی حسنین و و داماد کنی مادر جوان کجا رفتی ؟؟...*
یا زهرا یا حیدر ....
یا زینب یا حسن امام حسن
"صلی الله علی الباکین عَلَی الحسین"
آه ریّان ، بعدِ اسمش بنویس عطشان
آه ریّان، جدِّ ما به خاک و خون غلطان
آه ریان ،بگو برگه برگه شد قرآن
شیب گوداله وُ شاهِ بی ردا
وا محمدا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا
وا محمدا وا محمدا
آه ریّان، کشتهٔ قتالِ در میدان
آه ریّان ،حق دارند بهش بگن عریان
آه ریّان، دم قتلگاه همه طفلان
آه ریّان، اولیا مخدره گریان
آه ریّان ،حمله شد به حرمِ سلطان
میزنه سنان جدا ،شمر جدا وا محمدا
برسه اگر صدایی به صدا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا
اگر کشتن؛ چرا آبت ندادن ؟
و ز آن دُرّ نایابت ندادن ؟
اگر کشتن چرا خاکت نکردن ؟
کفن بر جسمِِ صد چاکت نکردن ؟
«حسین جانم حسین جانم ،جانم حسین» جان
*آخه اون شب اومد صورت گذاشت کف پای مادرش صدا زد: مادر کربلا بیا بالا سرم حسین جانم حسین جانم جانم حسین جان*
برادر جان ، سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری؟
*آخه یک نفر و مأمور کرد به جای خودش؛ حضرت زهرا گفت تو به جای من برو کنار داداشت*
چرا بر تن، برادر، سر نداری
بمیرم من مگر خواهر نداری
همه گویند که زینب کس نداره
کس و بی کس تویی چه حاجتِ کس
*میگن وقتی نگذاشتن برای برادرش عزاداری کنه از گودال اومد بیرون رو کرد سمت علقمه..*
ای همه ی نیروی لشکرم برادرم برادرم
*اباالفضل ای علمدار کجایی ببینی خواهرت و از گودال بیرون کردن... "صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله..و سیعلم الذین ظلموا ایَّ منقلب ینقلبون"
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
برچسب ها
- آموزش مداحی
- متن روضه حضرت زهرا
- متن روضه حضرت فاطمه
- متن روضه شهادت حضرت زهرا
- متن روضه جانسوز
- متن گریز روضه حضرت زهرا
- متن روضه شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت زهرا
- متن روضه برای ایام فاطمیه
- فاطمیه 1403
- کربلایی محمد عطااللهی
- عطااللهی
- کربلایی محمد حسین عطااللهی
- فاطمیه سال۱۴۰3
