نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی میرداماد
باز این چه شورشست که در خانه علیست
این سوز گریههای غریبانه ی علیست
*از تو خانه علی فقط صدای گریه میاد، بچههای فاطمه دارن میبینن. مادر گوشه بستر داره لحظه به لحظه آب میشه و آب میشه، چه خبره تو خانه علی؟..*
خورشید آسمان و زمین کنج بسترست
این خانه بعد فاطمه ویرانهٔ علیست
*این خانه تا فاطمه بود خانه بود براعلی اما دیگه از فردا خانه بی فاطمه قبر علیه، ویرانهست، خدا کسی رو به این درد مبتلا نکنه مادر جوون از دنیا بره بچهها بمانن، تا این داغ رو ندیده باشه نمیفهمه.. مادر میتونه خانه رو جمع کنه.. مادر میتونه خانواده رو حفظ کنه.اما اگه مادر از دنیا بره همه پخش میشن همه آواره ان دیگه کسی نیست همه رو دور هم جمع کنه، اونم چه مادری مادری که بچه چهار ساله داره دختر پنج ساله داره..*
حیدر چرا به شانهٔ دیوار سر نهد
سرهای قدسیان همه بر شانهٔ علیست
*علی خودش ستون عرش خداست خود علی تکیهگاه عالمه،پیغمبر تکیه میزد به علی در همه مشکلات. حالا کار عالم به جایی رسیده علی سر به دیوار گذاشته و های های گریه میکنه.آخه گفت بعد از پیغمبر همه تکیهگاهم فاطمه بود حالا که فاطمه داره میره علی چه کنه..*
باز این چه نوحه و چه عزا و چه شیون است
این جان حیدر است که در حال رفتن است
*یه نگاه کرد به فاطمش.. فاطمه جان!*
دیدی چگونه قامت یک پهلوان شکست
در را که دید فاتح خیبر زمین نشست
جانِ علی به گوشه بستر چه میکنی؟
پر میزنی و با دل حیدر چه میکنی
از کار من همیشه گره باز کردهای
تنها تو در به روی علی باز کردهای
*از فردا دیگه کی میخواد درو رو علی باز کنه، کی میخواد سلام علی رو جواب بده، وای به دل علی، امام صادق این روضه رو اینجوری خوانده،این جملهها و این روضهها مال امام صادقه فرمود:لحظههای آخر عمر مادر ما خیلی سخت گذشت، نمیدانم داخل خانه مریض داری کردی؟ مریض داشتی؟ آدم وقتی مریض داره خودشم مریض میشه، خصوصاً اگه مادر تو بستر افتاده باشه، همه کار خونه لنگ میشه همه چی به هم میریزه، مادر مریض بشه همه پریشون میشن، قربونت برم بی بی جان عبارت اینه امام صادق عین عبارتو نوشتم چیزی اضافه نکنم حضرت فرمود:"لزمت الفراش" یعنی دیگه نمیتونست از جا بلند شه. "و نحل جسمها "یعنی کم کم جسم خانم آزرده شد ضعیف شد. یه مادری که باردار بود بچه از دست داده، پهلوش آزرده، سیلی خورده.امام صادق میگه روز آخر "لزمت الفراش و نحل جسمها، و ذاب لحمها"یعنی همه گوشت تنش آب شده بود، "و صارت کالخیال"امام صادق میگه مادر ما مثل یه شبح شده بود مثل یه خیال، اصلاً انگار دیگه فاطمهای نمونده بود. بمیرم برات، چه گذشت فردا و امشب به دل علی، فردا را بگم تا ظهر بی بی تو بستر از این پهلو به اون پهلو درد داشت اما نمیتونست دردشو به علی بگه، نمیتونست دردشو به بچههاش بگه به کی بگه؟به زینب پنج ساله بگه به حسین هفت بگه به حسن هشت ساله بگه؟ الله اکبر امیرالمومنین و فرستاد مسجد علی جان برو مسجد نماز و اقامه کن، میخواست راحت جون بده لحظههای آخر، نماز ظهرشو خون امیرالمومنین تو مسجد بود خبر از خانه نداشت مشغول نافله بود، داشت نافله میخوند یه دفعه دید صدای بچههاش از دم در داره میاد. نافلشو قطع کرد بلند شد اومد دم در مسجد، نگاه کرد دید حسن و حسین دست همو گرفتن دو دستی دارن به سر میزنن و لطمه میزنن اومد جلو صدا زد چی شده بچهها حسنینم عزیزان من ؟الله اکبر تو رو خدا اوج روضه همینه، اگر بمیریم با این روضه جا داره ،
فردا دم ظهر امام مجتبی پسر بزرگ خبر داد. صدا زد بابا بیا بی مادر شدیم، تا خبر داد از مادر. سلمان میگه تا امیرالمومنین شنید فاطمه از دنیا رفته "وسقط علی وجهه"جلو بچههاش با صورت خورد زمین، وای از دل علی وای تا حالا دیده علی زمین بخوره؟ کسی ندیده بود نه تو جنگها نه تو میدان ..*
مگه میشه علی قهرمان خیبر زمین خورد عمار اومد سلمان اومد مقداد اومد ریختن دور علی علی رو بغل کردن آقا جان چیزی نشده بریم خانه حتماً بی بی تو بستره، امیرالمومنین به سمت خانه رفت. امام صادق نقل میکنه، میگه وقتی آمد وارد خانه که شد. اسما بچهها رو از علی گرفت برد تو حیاط خانه به مولا اشاره کرد آقا فاطمه تو حجره است. میتونید برید داخل تنها باشید مولا وارد حجره شد یه نگاه کرد دید رو به قبله خوابیده، پارچه سفید رو فاطمه کشیدن، اینجا نوشته امام صادق میگه."فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ"عباشو از رو دوشش انداخت زمین،."وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ"عمامه اشو برداشت زد زمین دیگه زانوهاش رمق نداشت افتاد رو زمین، دیگه نتونست آرام بگیره، عبا رو انداخت عمامه رو انداخت، علی کوه صبره اما داغ فاطمه صبر علی رو تمام کرد.امیرالمومنین آمد تو خانه دید کار از کار گذشته ... با زانو اومد تا کنار فاطمهش، امام صادق میگه: سر زهرا رو بغل کرد، آروم درِ گوشش گفت: یا بنت محمد المصطفی! ای دختر پیغمبر! جواب نداد، یا ام الحسنینی کلمینی! جواب نداد.یا فاطمه کلمینی! هی صداشو میبرد بالاتر ، هی روضه داغتر میشد با من حرف بزن جواب نداد یه مرتبه دیدن علی دیگه نتونست آروم بگه. بلند گفت یا فاطمه من علیام."انا بن عمک علی بن ابیطالب"من پسر عموت علیام چشماتو باز کن. خدا رحمت کنه حاج آقا فاطمینیا میگفت، گریه میکرد والله میگفت من اعتقادمه تا قیامت میگفت پای این حرف وایمیسم، که اگه فاطمه چشماشو اون لحظه باز نکرده بود علی هم کنار فاطمه جون میداد.میگفت کار علی تموم شده بود، میگفت اگه فاطمه جواب نمیداد علی همونجا دق کرده بود، تا صدای علی بلند شد"أنا بن عمک" من پسر عموت علیم.امام صادق میگه همونجا مادر ما چشمشو باز کرد.انگار به امر خدا، جون برگشت.فاطمه چشمشو باز کرد دید علی بالا سرش عین ابر بهار داره گریه میکنه
آروم دستشو آورد بالا...*
چشمای من پُر اشکه که تو چشماتو میبندی
حالا حسرت به دل موندم برام یک بار میخندی
تو افتادی ز پا اما، علی رو روبراه کردی
دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتُ وا کردی
*باورم نمیشه داری میری..حلالم کن دم آخر...آخ بمیرم این یه حرفش خیلی فاطمه رو اذیت کرد. گفت علی اینجوری حرف نزن، چی گفت؟...*
مگه از یاد من میره به سنگ غم محک خوردی
حلالم کن سر من از کس و ناکس کتک خوردی
*فاطمه علی رو حلال کن.فاطمه جان داری میری یه سوال دارم ازت، پیغمبر بهم گفت علی اگه فاطمه ازت راضی باشه خدا ازت راضیه. بهم بگو از من راضی بودی حلالم کردی؟ فاطمه گفت علی، من باید این سوالو ازت بپرسم، علی جان شرمنده اتم هر کاری کردم دستتو نبندن نشد علی،چه کردن این زن و شوهر، یه جمله بگم حرف آخرو زدن..صدا زد فاطمه جان..*
برو اما قراره ما غروب روز عاشورا
*یه قرار با هم گذاشتن امشب آخر با هم یه قرار گذاشتن*
کنار پیکر بیسر ته گودال، توی صحرا
*امیرالمومنین با همه سختی داغ، امشب و فردا سر زهرا رو بغل کرد تونست بیاد با فاطمش وداع کنه، حرفهای آخرش رو بزنه. اما امان از دل زینب، کربلا میخواست بیاد سر حسینو بغل بگیره، اما وقتی رسید دید...*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
*زینب اومد مثل باباش سرو بغل کنه وداع کنه اما شمر جلوتر بود، دیر رسید سر و بردن، کجا بردن بماند، چه کردن بماند، اما نتونست، سر بغل کردن قسمت زینب نبود.زین العابدینم نتونست سر باباشو بغل کنه.میخوای بگم سر قسمت کی شد؟این سر رفت رفت رفت بالاخره تو خرابه دختر سه ساله، سر باباشو بغل گرفت، هی لباشو بوسه زد، لباشو گذاشت رو لبها..بگو حسین...*
«اشهد أنّ اُمُّنا زهرا
زهرا یا زهرا
فاطمه یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا »
بانوی بی مثل و بی قرین
به حلقهٔ دل اسم تو نگین
خادم خونَته روحالامین
یا زوجة امیرالمومنین
ای جود و کرم بیکران
شد روضه تو باغ جنان
ای مادر همه شیعیان
«أشهد أنّ اُمُّنا زهرا »
به رگ رگم شور و شین تو
دلم همیشه زیر دین تو
سلام بر دو نور عین تو
فدای حسن و حسین تو
ای ذکر تو دَم عرشیان
ای فیض نفست جاودان
ما سائلو تو روزی رسان
«اشهد أنّ اُمُّنا زهرا »
#سینه_زنی_واحد
ای که به جسم نبی
قلب تویی جان تویی
ای که به جان علی
جلوهٔ جانان تویی
روضه احمد تویی
جنّت و ریحان تویی
سیرت ختم رسل
سورهٔ انسان تویی
در دو جهان صاحب
سفرهٔ احسان تویی
بطن نبوت تویی
مادر قرآن تویی
«فاطمه یا فاطمه ... »
تو باطن نمازی، حقیقت حج تویی
آنکه امامت از او، آمده منتج تویی
صحیفه عرش را، نام مُدرّج تویی
چراغ روشن تویی، سراج مُنهَج تویی
کیست ز نور دعا
ساخته مصباح کیست؟
جز تو که ریحانهای
روح که و راه کیست؟
در دل مشکات نور
آن سوی مصباح کیست؟
«فاطمه یا فاطمه..»
#سینه_زنی_تک
زهره زهرا تویی نور الهی تویی
به بحر وحی خدا فرشته ماهی تویی
به جانب کبریا همیشه راهی تویی
آنکه خدا عصمتش داد گواهی تویی
آنکه بر او مصطفی گشت ثناگو تویی
شاخهٔ مریم تویی خوشهٔ شببو تویی
سِرِّ ضمیر علی، تو تویی و او تویی
حقّ هو الهو تویی، هوی هو الهو تویی
جانِ عزیز علی، جنت الاعلی تویی
مادر ششماههٔ شهید مولا تویی
یار علی هیچکس نباشد الا تویی
صاحب ششگوشهٔ شاه شهیدان توی
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر شامم میرسد لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربل
تشنه آب فرات ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
«صلی الله علیک یا اباعبدالله یا اباعبدالله... »
یا من هو الشفا فی تربته الإجابة تحت قبته
سید الشباب اهل الجنة اللهم الرزقنا زیارته
من قطره تو دریا حسین
سیدالشهدا حسین
میگم مثل غلام سیاه
لا امیری الا حسین
«صلی الله علیک یا اباعبدالله یا اباعبدالله»
صلا علی ساکن کربلا
صلا علی روح قالوا بلی
حبک وسیلة السعدا
مولانا یا سید الشهدا
تو همه دنیای منی
خوشبختم با سینهزنی
شبیه عآبس میخونم
حب الحسین اجننی
«یا ابا عبدالله.... حسین»
صلا علیک حامل اللوا
صل علی ساقی کربلا
یا سیدی یا کفیل الزینب
ناصرالحسین فی کربلا
پسر ام البنین..
دستمو میگیری و نمیزنی رومو زمین
دیگه خواهشی ندارم از شما به غیر از این
بطلب یه بار دیگه منو یه اربعین
ای به شام تارم سحر آبروی ما رو بخر
به نفسی انت یا قمر
«اباالفضل ابالفضل... »
گر نگاهی به ما کند زهرا
دردها را دوا کند زهرا
همچو مرغی که دانه میچیند
دوستان را جدا کند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویم
خاک را کیمیا کند زهرا
روز محشر که از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا کند زهرا
برچسب ها
- حاج سید مهدی میرداماد
- سید مهدی میرداماد
- آموزش مداحی
- متن روضه حضرت زهرا
- میرداماد
- سیدمهدی میرداماد
- مهدی میرداماد
- متن روضه حضرت فاطمه
- متن روضه شهادت حضرت زهرا
- متن روضه جانسوز
- متن گریز روضه حضرت زهرا
- متن روضه شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت زهرا
- متن روضه برای ایام فاطمیه
- فاطمیه 1403
- فاطمیه سال۱۴۰3
