نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سلحشور

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی سلحشور

تو رو خدا بمون برام 
تویی پناهِ بی پناهیام 
منم مثِ توأم ببین 
که مرگمو من از خدا می‌خوام 
تو رو خدا بمون برام 

نرو نرو ...
می‌بینی بی کسیِ حیدرو
آتیش نزن با گریه بسترو 

تو رو خدا ...
بخاطرِ دلِ علی بمون 
زیاده غصه‌هات ولی بمون  

دستام می‌لرزه ...
تا حرفِ رفتن میاد دست و پاهام می‌لرزه
وقتی میرم سمتِ در بدجوری پام می‌لرزه
آتیش می‌گیرم می‌بینم که زهرام می‌لرزه 

طاقت ندارم ...
امروز میرم میخو از تویِ در، در میارم 
اصلاً جا این در، دره دیگه‌ای جا میذارم 
خیلی بده مَردَم اما همش گریه دارم 

فاطمه‌ی من!
اگه بِری چیکار کنم؟
چطور زمستونُ بهار کنم؟ 
بمون می‌خوام که خونه رو
پُر از درختایِ انار کنم 
اگه بِری چیکار کنم ؟ 

اگه بِری ...
علی دیگه یه کوچه‌ گرد میشه 
تنورِ خونه دیگه سرد میشه
یه چاه فقط رفیقِ مرد میشه 

بمون بمون ...
بخاطرِ دلِ حسن بمون 
تو رو خدا برایِ من بمون 
نفس نفس نفس نزن، بمون 

چشماتو وا کن ...
یه فکر واسه یتیمیِ این بچه‌ها کن 
سینه‌ ات شکسته ولی باز حسینُ صدا کن 
اول برایِ علی یک کفن رو سوا کن 

ای باغِ یاسم ...
رحمی کن امشب به گریه به این التماسم 
از بس که فکرِ توأم رفته هوش و حواسم
میری لباسایِ خونیتُ میذاری واسم