نمایش جزئیات
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید رضا نریمانی
چه کرده با پر و بالش غلاف، بعد سه ماه
هنوز حالش از آن ضربه جا نیامده است
چنان زدند که هر روز و شب صدایی جز
صدای گریه ی خیرالنسا نیامده است
*دیگه از امشب به بعد کسی صدای گریه ی بی بی رو نمیشنوه ، اما یه صدای گریه ای از توخونه ی علی بلنده، میدونی کی داره گریه می کنه، اسبغ بن نباته میگه خانومم صدام کرد از خواب بیدارم کرد نیمه های شب، اسبغ بلند شو ببین صدای گریه ی کیه از تو خونه ی علی ، صدا میاد.تو دل شب، بلند شدم گفتم خانوم، بالاخره اینا مادر از دست دادن، بایدم گریه کنند گفت نه، این صدای گریه فرق داره، شبونه اومدم در خونه ی مولا رو زدم ،دیدم امیرالمومنین چشمها گریون، در و باز کرد چی میگی اسبغ این موقع شب، آقاجان،خوابم نمیبره صدا گریه از خونه اتون میاد صدا زد اسبغ ببخش مارو، تا فاطمه ام بود فاطمه ام گریه می کرد حالام که فاطمه ام رفته بچه هام از گریه نمی خوابند اسبغ فقط همینو برات بگم وقتی من گریه می کنم بچه ها منو آروم می کنند.زینب میاد اشک بابارو پاک می کنه باباجان نمیخواد گریه کنی، مرد که گریه نمی کنه.. اسبغ وقتی من گریه می کنم بچه ها من رو آرومم می کنن وقتی حسن گریه می کنه من حسنو آروم می کنم زینب گریه می کنه زینبو آروم می کنم. اما وقتی حسین گریه می کنه بهونه ی مادرشو میگیره هیچ کی نمیتونه حسینو آروم کنه، حسینم خیلی مادری بود
آخه شبها از خواب بیدار میشه وقتی مادرش بود متوجه میشد میگفت چیه چی شده عزیز دلم؟ چیزی میخوای بدخواب شدی؟ نه مادر تشنمه.. وقتیم که میخواست بره سفارش کرد علی جان حسینمو یادت نره، حسینم از وقتی در رحمم بود از اون موقع تشنه می شد هی میگفت:" انا العطشان"، ابن عباس میگه امیرالمومنین ،بچه هارو همه رو میخوابوند همه رو یکی یکی می خوابوند تودل شب، تنهایی راه می افتاد می رفت سر مزار فاطمه اش، یه شب منم دنبالش راه افتادم. رفتم دیدم امیرالمومنین تا رسید به مزار فاطمه ش، شروع کرد حرف بزنه تو همین درد و دلا یهو دیدم علی ساکت شد تا نگاه کردم دیدم سر به این قبر گذاشته خوابش برده. هر شب کارمون این بود تو همین حین دیدم از خواب پرید بیدار شد ابن عباس بریم گفتم کجا؟هنوز صبح نشده آقا،میگفتین شب چقدر زود میگذره کاش بیشتر با فاطمه حرف میزدم. نه الان خواب فاطمه رو دیدم صدا زد علی بدو برو خونه، حسین از خواب بیدار شده کسی نیست حسینمو آروم کنه، دلت کجا رفت؟؟چه خبره یه یتیم بهونه گرفته، بی بی جان کجا بودی کربلا..*
بعد تو بستر تو ارث به حیدر برسد
منتظر مانده علی تا اجلش سر برسد
جمع ما جمع نشد چونکه تو را کم دارد
*واقعا هم همینطوره، مادر که از خونه بره دیگه از هم می پاشه، دیگه جمع جمع نمیشه، مادر همه رو جمع می کنه..*
ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
جمع ما جمع نشد چونکه تو را کم دارد
بیشتر از همه ی ما حسنت غم دارد
حرف کم می زند و خیره به در می ماند
بیشتر دست به زانو و کمر می ماند
مانده در خانه هنوز عطر تو زهرا چه کنم
تک و تنها تو بگو با غم دنیا چه کنم
برچسب ها
- سیدرضا نریمانی
- سید رضا نریمانی
- آموزش مداحی
- متن روضه حضرت زهرا
- متن روضه حضرت فاطمه
- متن روضه شهادت حضرت زهرا
- متن روضه جانسوز
- متن گریز روضه حضرت زهرا
- متن روضه شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت فاطمه
- متن روضه برای شهادت حضرت زهرا
- متن روضه برای ایام فاطمیه
- حاج سیدرضا نریمانی
- فاطمیه 1403
- فاطمیه سال۱۴۰3
