نمایش جزئیات

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی میرداماد

روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی میرداماد

از عشق خود جدا شدن آسان نیست

*خیلی شب سختیه برای امیرالمومنین این لحظات و این دقایق، اصبر الصابرین، امیرالمومنین، غم عالم رو شانه‌های علی و دل علی سنگینه...صدا زد فاطمه جان...!*

هرچه بار از دوش من برداشتی
عاقبت تابوت خود بگذاشتی

*نه سال تو خانه امیرالمومنین بود، هر بار امیرالمومنین آمد در خانه رو باز کرد، از رو دوش علی غم‌ها و غصه‌ها رو برداشت، یه نگاه می‌کرد به فاطمه، همون جور که ابوالفضل کاشف الکرب بود عن وجه الحسین، فاطمه‌ هم غم رو از دل علی می‌برد ، از صورت علی می‌برد..*

از عشق خود جدا شدن آسان نیست
 یا دست کم برای من آسان نیست
هر چیز سخت در سخن آسان است
اما مرگ عزیز در سخن آسان نیست

*خدا نکنه کسی عزیز از دست بده، عمار اومد به امیرالمومنین یکی دو روز دیگه گله کرد، گفت آقا جان بعد فاطمه نشستی تو خونه از خونه در نمیاید، بسه دیگه به قول ما اومد آقا رو دلداری بده، در حدی نبود گله کنه می‌خواست حضرت رو از خونه بیاره بیرون گفت: آقا جان پاشید بیاید برید بیرون. دیگه بسه غم و غصه، یه نگاه به عمار کرد حضرت فرمود: عمار،"الفقیدة عزیزة"عمار مگه تو نمی‌دونی من عزیز از دست دادم، من کم کسی رو از دست ندادم..*

 هر چیز سخت در سخن آسان است 
مرگ عزیز در سخن آسان نیست

دلهای عاشقند که می‌فهمند 
بی عشق خویش زیستن آسان نیست

 *این یه بیت از زبان امیرالمومنین یه مجلس روضه است ببینم کیا این روضه را از این یه بیت می گیرند..*
 
فاطمه جان! 
از امشب به بعد گیرم که زینبین تو خوابیدند
اما آرام کردن حسن آسان نیست

*با بچه‌هات چه کنه علی؟ هر کدوم یه جور بهانتو می‌گیرن، دخترات یه جور بهانه می‌گیرن، حسینت یه جور بهانه می‌گیره، همه را که ساکت کنم این پسر بزرگت چشه؟ چی دیده تو کوچه‌ها هی زانوشو بغل می‌کنه، چیکار کردن با این آقازاده‌ها با این بچه‌ها...*

آه ای عزیز مصر علی!
از تو راضی شدن به پیروهن آسان نیست
 
صدا زد فاطمه جان!
همه این‌ها رو گفتم همه اینا رو گفتم،
آسان نیست، جدا شدن از عشق آسان نیست، مرگ عزیز در سخن آسان نیست، آرام کردن حسن آسان نیست..اما این یکیو گوش بده فاطمه جان!...*

*آروم می‌خونم شما در عوض داد بزنید
یه بیتو یادت بمونه تا آخر فاطمیه قول میدم هر شب اشک داری*

فاطمه جان!
خود مرد جنگی‌ام منو من علیم
خود مرد جنگی‌ام منو می‌دانم
با میخ جنگ تن به تن آسان نیست

*وای به دل علی یه خانم هجده ساله، به علی نگفته بود میخ در با سینه اش چه کرده بود! وای از دل علی، هی آب می‌ریخت، هی خون تازه از سینه و پهلو میومد، امشب به بعد باید بلند گریه کنیا، امیرالمومنین به ما یاد داده برای فاطمه آروم نباید گریه کرد باید سر به دیوار گذاشت زار زد..*
 
خود مرد جنگی‌ام منو می‌دانم
با میخ جنگ تن به تن آسان نیست 
طومار عاشقیست که می‌پیچم
پیچیدن تو در کفن آسان نیست

 یهو دیدن سر به دیوار گذاشت اسما میگه دویدم به داد علی برسم، آقا آروم باش خودت گفتی بچه‌ها آروم گریه کنن چی شد؟ صدا زد اسما برو کنار می‌خوای بدونی چرا دارم داد می‌زنم، خودم دیدم الان بازوی فاطمم ورم داره..تازه فهمیدم تو کوچه‌ها اون نانجیب چه کرد. وای وای نمی‌دونم چه گذشت، هرجوری بود علی بدن رو کفن کرد، لحظه‌های آخر یه مرتبه اسما میگه گفتم: یا علی بیا یه صحنه‌ای رو ببین .گفت آقا بیا ببین پشت پرده چه خبره، میگه پرده رو کنار زدم، امیرالمومنین نگاه کرد دید چهار تا بچه‌ها سرا رو بردن تو هم، آستیناشونو تو دهن دارن فشار میدن، تو رو خدا الان امتحان کن آستینتو بذار تو دهنت ببین چقدر سخته آدم اینجوری گریه کنه، آخه بابا گفته آروم گریه کنید، گفتم آقا به داد بچه‌هات برس الانه که از دست برن تا امیرالمومنین دید بچه‌ها دارن می‌لرزن صدا زد ...پاشید بیاید،برا بار آخر مادر و ببینید..

تا امیرالمومنین اجازه داد این چهار تا بچه یتیم از جا کندند، دویدن طرف مادر. تو رو خدا این صحنه‌ها آدمو می‌کشه، دوتا پسرا خودشونو رو سینه مادر انداختن دخترا پایین پا زار می‌زدند، هی می‌گفت مادر من حسینتم پاشو، مرحوم محدث قمی میگه.. میگه بندای کفن باز شد، دست فاطمه بچه‌هاشو بغل کرد، اوضاع ریخت به هم، اوضاع رو ببین اینجا برا اولین بار یه هاتفی ندا داد از آسمون علی بلند شو زود بچه‌هاتو از رو سینهٔ مادر بردار، چرا؟ صدا زد ملائکه آسمان طاقت ندارن.اینجا امیرالمومنین اومد بچه‌هاشو بغل کرد، درستشم همینه شما اگه بخواید یه بچه یتیمو از رو جنازه بردارید چیکار میکنید؟ امیرالمومنین اومد نوازش کرد بغل کرد ، دختراشو بغل کرد بوسید نوازش کرد
آدم اینجوری از بدن عزیزشو جدا می‌کنه، داغ دیده را آروم می‌کنه، کجا دیدید با تازیانه و کعب نی..کربلا "اجتمعت عدة من الاعراب"یه عده سکینه رو می‌زدن، یه عده ریختن سر زینب حسین...*

*بدنو برداشتن اومدن کنار قبر، امیرالمومنین نشست رو زمین، وقتی بدنو داخل قبر گذاشت سلمان میگه دیدم دستا و زانوهاش داره می‌لرزه، خاک ریخت رو بدن دستاشو اینجوری زد به هم، اومد بلند شه دید دیگه کمرش طاقت و توان نداره.
فاطمه ستون بود خودش گفت پیغمبر یه رکن زندگی علی بود، فاطمه رکن دیگه.رکن یعنی ستون‌ها که سقف و روش بسازند، فرمود یه رکنمو گرفتن، پیغمبر،رکن دیگه‌ام فاطمه بود، فاطمه را ازش گرفتن دیگه کسی ندید علی صاف راه بره همش خمیده راه می‌رفت. کربلا هم یه عباس بود از حسین گرفتن، تا عباس بود کسی ندید حسین دست به کمر ببره بعد عباس..حالا همه باهم...*

سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل 
دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل

سینه_زنی_تک

 

«خدا حافظ گل حیدر گل حیدر گل حیدر»

نپرس از حال زار من گره خورده به کار من
به همراه خودت بردی همه صبر و قرار من

چه درهم شد پس از فراق تو طومارم 
نکرده بودی از سیلی خبر دارم

دلم خونه دلم خونه ببین ویرونه شد خونه
برا حیدر همه شبها شب شامه غریبونه 

«خدا حافظ گل حیدر گل حیدر گل حیدر»

چه غمگینه شب و روزم دارم از غصه می‌سوزم
شبا با گریه چشمامو به درب خونه می‌دوزم 

آخه این رسم تقدیره دلم با غصه درگیره
من حرفم اینه بعد از تو چرا حیدر نمی‌میره

دلم خونه دلم خونه ببین ویرونه شد خونه
برا حیدر همه شبها شب شامه غریبونه

«خدا حافظ گل حیدر گل حیدر گل حیدر»

#سینه_زنی_واحد

رفتی و مانده در دلم نالهٔ بی‌صدای تو
چه زود مستجاب شد فاطمه جان دعای تو

 تا تو حیات داشتی بهر علی گریستی
علی به طول عمر خود گریه کند برای تو

بعد شهادت تو چون وارد خانه می‌شوم
می‌نگرم به هر طرف می‌شنوم صدای تو

بود من و نبود من رکن همه وجود من
ریخت به پا شرار جان پارهٔ دل به پای تو

دست خزان رسید و زد لطمه به برگ یاس من
کاش کبود می‌شدی صورت من به جای تو

هم زره علی شدی هم سپر علی شدی
فدایی ره علی، علی شود فدای تو 

سینه_زنی_تک

 

دور هم جمع شدیم محور فاطمه ست 
ما همه امت و رهبر فاطمه است

بچه شیعه میگه بابا حیدره
بچه شیعه میگه مادر فاطمه است

تو به کلِّ جهان سروری می‌کنی
تو فقط تو حسین پروری می‌کنی

از ازل شیعه رو باب حاجاتی و
مادری کردی و مادری می‌کنی

«ذکر تسبیح شیعهٔ مولا 
أشهد أنّ اُمَّنا زهرا»

علت خلقت دنیا فاطمه‌ست
ما همه قطره و دریا فاطمه‌ست 
تکیه‌گاه غم آل الله و
بانوی خانهٔ مولا فاطمه‌ست 

هر کجا نام زهرا میاد نعمته
سفره فاطمیه پر از برکته
هرکی بی فاطمه ست سهم آتیشه و
هرکی با فاطمه ست جاش توی جنته

تا بهشت میریم با همین نجوا
أشهد أنّ اُمَّنا زهرا
ذکر تسبیح شیعهٔ مولا 
أشهد أنّ اُمُّنا زهرا

صاحب بهترین منصب فاطمه ست
اصل دین فاطمه مذهب فاطمه‌ ست
اسوه صبره و الگوی حیا 
مادر حضرت زینب فاطمه ست

تکیه‌گاه عقیله به هرجا تویی
بر دل زار زینب تسلا تویی
هرچه گفته همه از تو آموخته
ما رأیت منه إلا جمیلا تویی

گفته زینب در خطبهٔ غرّا
أشهد أنّ اُمَّنا زهرا
ذکر تسبیح شیعهٔ مولا 
أشهد أنّ اُمَّنا زهرا

از ازل فاطمه مادرم بوده
پسرش مونس و دلبرم بوده
روز محشر اگرم پسر نگه
میگه این غلام اکبرم بوده

اولین خیمه‌ای که برات زدم
با چادر سیاه مادرم بوده
بعد مرگم می‌دونم همه میگن
یا حسین جملهٔ آخرم بوده

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا 
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فرات ای اجل مهلت بده 
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

 «بگو یا حسین ....»

سینه_زنی_شور

 

مسیر پر نور مسیر پر خیر 
فقط یه راهه حسین و لا غیر

رو حرف کی حساب کنم حسین و لا غیر 
دنیا رو کاش جواب کنم حسین و لا غیر

دو راهیای زندگیم چقدر زیاده
کدومو انتخاب کنم حسین و لا غیر 

رومو زمین زدن همه همه همه 
رفیق فقط حسین، حسین فاطمه 

من که نمیرم یه لحظه با غیر
هیچی نمی‌خوام حسین و لا غیر 

کیه که اسمشم دواست حسین حسین حسین 
کی بود که خیرمو می‌خواست حسین و لا غیر

تو این زمونهٔ عجیب غریب دنیا
کیه که فکر آدماست حسین و لا غیر 

من یه پناه می‌خوام پناه من کجاست
پناه من فقط ضریح کربلاست

رومو زمین زدن همه همه همه 
رفیق فقط حسین، حسین فاطمه 

اباالفضل اباالفضل اباالفضل... 
ابالفضل علمدار. خامنه‌ای نگهدار