نمایش جزئیات
سینه زنی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
به من نگید ام البنین منم کنیز فاطمه
تمومی دسته گلام فدا عزیز فاطمه
منّت نگاه مهره حیدرو به سر میزارم
همسر علی ام اما خادمه ی این تبارم
از شب ازدواجم تا دم احتضارم
لحظه به لحظه عمرم این شده افتخارم
حسین خورشیده علی و عباسم قمشه
زینب ذوالفقار پدرشو عباسم سپرشه
من هم از تبار ادبم و عباسم اثرشه
«ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی»
تموم راه عباس من امید اهل خیمه بود
یه خندهی آب و برم غم از حسینم می ربود
از پر شال عباس مردونگی پا گرفته
ذات عزیز من رو پاکی و وفا گرفته
وقتی که شمر ملعون واسشم امون نامه برد
ماه رخ عباسمو سرخی حیا گرفته
جونه مادرش فدای هر دو دست قلمش
سالم مونده جای دست عباسم رو علمش
یعنی تا لحظهی آخر مونده پای قسمش
«ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی»
گرچه خطابم می کنه دختر مولا مادرم
فاطمه تاج رو سرم منم مرید کوثرم
واسه پسرای زهرا جون پسرام حلاله
زنده باشنو ببینم غربت حرم محاله
داغی که منو سوزونده داغ جوون من نیست
کشته منو جسارت به زینب وسه ساله
شرمندهٔ حسین و مادرشم من تا قیامت
دور از چشم غیرت حرم کردن حرم رو غارت
عباس غرق خاک و خونه و زینب میره اسارت
«ویلی علی شبلی ویلی علی شبلی»
