نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز _ ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها _کربلایی حسن حسینخانی
کربلا از محضر زینب تکامل یافته
از نسیم چادر زینب بوی گل یافته
این بیابان میزبان دسته دسته گل شده
آنقدر با کاروان گل نشسته ، گل شده
ما گلی داریم که، از خاک و آب کربلاست
شیردخت بوتراب، ام التُراب کربلاست
کربلا ، دشت بلا، فرمانروایش زینب است
کشتی اش خونِ خدا وناخدایش زینب است
کاش امشب این سخنهای مرا کَس نشنود
* عُمان سامانی میگه : *
سرخوش از صهبای آگاهی شدم
کاش امشب این سخنهاى مرا کس نشنود
زینب اللهى شدنهاى مرا کس نشنود
*رتبه اى دارد که دشمن اعترافش میکند ( اینجوری خوبه ها ...رفیق مدح کنه ، نه ... من پسرم فلانه ، من پسرم فیساره اینجوری نه ... این مدح خوبه ... این رتبه داره *
رتبه ای دارد که دشمن اعترافش میکند
رو به قبله میشود ، کعبه طوافش میکند
*ای بی بی جان، ای دل گرفتهٔ زینب ... ای دل گرفتهٔ بی بی ... خانوم از اون دل گرفتهٔ خودت به ما تقسیم کن ... از اون دلهره و اضطرابت به ما هم تقسیم کن خانوم ... به جون بچه هات اومدیم برای دلهرهٔ تو گریه کنیم خانوم ... اهل زمزمه اگه هستی با خواننده کار نباید داشته باشی ...*
رتبه اى دارد که دشمن اعترافش میکند
رو به قبله میشود ، کعبه طوافش میکند
این که در محمل نشسته ، فاطمه یا زینب است
عالىِ أعلى على یا اینکه عُلیا زینب است
محملش را همچنان بیت الحرام آورده اند
* با چه عزت و احترامی*
عمهٔ سادات را با احترام آورده اند
زیر پایش را ملائک با مژه جارو زدند
شش برادر در کنار محملش زانو زدند
عصمتش را بین ، کسى عصمت ندیده این همه
عزتش را بین ، کسى عزت ندیده این همه
هیجده تکبیرزن ، شمشیرزن آورده است
با خودش خواهر نه ، زن نه ، شیرزن آورده ست
ای سپاه کفر ، گر گویم تو هیچى بهتر است
به پر و پاى چنین شیرى نپیچى بهتر است
فکر کردید از مصیبت شانه اش خم میشود؟
با اسارت بردنش از عزتش کم میشود؟
معجرش را هم بگیرید ، از همه بالاتر است
عصمت الله است ، اصلا بى نیاز از معجر است
مادر گیتى چنین دختر نزائیده هنوز
زینب و بى معجرى!! ، مادر نزائیده هنوز
*یه خرده تشویق کنیم خانوم نترسه ... أستغفرالله ... العیاذ بالله ... دلگرمی بدیم به خانوم .. دلگرمی بدیم *
از کنار محملش ، اصحاب یک یک می روند
بهر عرض دست بوسی اش ملائک می روند
و زمام ناقه اش در دستهای جبرئیل
لا به لای گریه می آمد صدای جبرئیل
ای عزیز عالم امکان ، عزیز سرمدی
زینبا أهلاً و سهلاً ، مرحبا ، خوش آمدی
تو بزرگ کربلا هستی ولی پائین نیا
در همان محمل بمان ، جان علی پائین نیا
جای تو در دشت نیست ، اینجا اذیت میشوی
کربلا گرم است ، در گرما اذیت میشوی
آخرش یک روز آواره از اینجا میروی
آه با پیراهن پاره از اینجا میروی
* یه وقتی هم اومد ، صدا زد حسین ! ... *
آه آهم در آمد و لشکر
چقدر خنده پشت آهم کرد
تو اگر که خداحافظی بکنی
من خداحافظی نخواهم کرد
حسین ...
ناگهان بین کشمکش دیدی
چادرم زیر پای قاتل رفت
( یا الله )
پیکرت ماند در ته گودال
خواهرت قاطی اراذل رفت
حسین ...
هرچه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
*با کمر میزدند زینب را ( یا الله ... یا الله ... ای خانوم جان ... ای خانوم ... یه بیت داره برای شام غریبان ، نمیدونم زنده هستیم یا نه،خوابشان برد بچه ها سرشب ( دونه دونه این بچه های بی معجرو خوابوند ... سوخته هارو خوابوند ، پابرهنه هارو خوابوند ... تشنه ها ، گرسنه ها ... *
خوابشان برد بچه ها سر شب
تا سحر میزدند زینب را
ای حسین ....