نمایش جزئیات

زمزمه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام اسارت خاندان آل الله _ حاج میثم مطیعی

زمزمه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام اسارت خاندان آل الله _ حاج میثم مطیعی

عقیله کجا ، اسیری کجا؟

خدا تو برس ، به دادِ دلا ..

داره میلرزه روی نیزه اشکِ چشمای کسی

 


*یه سری رو نیزه داره اشک می ریزه ...*

داره میلرزه روی نیزه اشکِ چشمای کسی ..

اگه علمدار بود نمی‌رفت خاری تو پای کسی۲

بمیرم ... امون از دلِ زینب و این اسیرا ...

بمیرم ... غریبی، اسیری، یتیمی، غم یار ...

)حرمِ علی رو ، کجا می‌برید؟!

به کاخِ یزید، چرا می‌برید؟! ... )۲

داره سرِ رو نیزه ای می‌بینه این نامردیُ ۲

داره می‌بینه غربت و این‌‌ دردِ کوچه گردیُ

بمیرم ... امون از دلِ زینب و این اسیرا ...

*برات بمیرم زینب ... با چه وضعی وارد شهر شام شدی زینب ... بمیرم که نیزه ها رو بین زن ها آورده بودن ... همه شما رو تماشا میکردن ... سکینه بنت الحسین به سهل سائلی گفت : یه پولی به این نیزه دارا بده؛ نیزه دارا نیزه ها رو بیرون ببرن ... "فَخُزینا بِکثرة النَّظَرِ الینا..." انقدر ما رو نگاه کردن خوار و خفیف شدیم ..."*

بمیرم ... امون از دلِ زینب و این اسیرا ...

*حالا میخوام برم کربلا ... به حق اون تاول هایی که پای بچه هات برداشت ... به حق اون دختر بچه هایی که این مسیر رو می دویدند عقب قافله ... اربعین منو ببر کربلا ... انگار کسی داره صدام میزنه ...*

بس که دویدم عقب قافله ...

پایِ من از ره شده پر آبله ...

 


منو ببر کربلا ... دلم برای این مسیر نور تنگ شده مولا ...*

میخونه کسی، دوباره منو ۲

دارن میبرن ، یه پیرُهَنُ ....

*دارن پیراهنتو میبرن ... حسین ...*

میخونه کسی، دوباره منو ۲

دارن میبرن، یه پیرُهَنُ ....

بیا دلم راهی بشیم این اربعین تا قتلگاه

 


*اگه رفتی کنار قتلگاه وای نستی نگاه کنی .. سرتو پایین بنداز .. هزار دفعه گفتم بهتون : آدم جایی که باباشو میکشن نمیره تماشا کنه ...*

بیا دلم راهی بشیم این اربعین تا قتلگاه

بیا امامُ یاری کن با ناله و با اشک و آه

دلِ من می‌تپه برا دیدنِ تو حسین جان ...

حسین جان ... (حسین جان۴)

*این اسرا هر کدوم یه حالی دارند ... یه مادری تو این کاروان هست ... میدونید چی میگه؟*

پسرم ...

لالایی ... لالایی ... لالایی ... لالایی ...

گلم ...

لالایی ... لالایی ... لالایی ... لالایی ...

*هر کدوم یه حالی دارن...یکی از دخترا این طور میگه:*

عموجون ...

علمدار... علمدار ... علمدار ... علمدار ...

*انگار یه نفرم صدای بابا رو کنار علقمه شنیده...*

دریا تو دستاته ... برادر ....

ممنون دستاتم ... علمدار ...۳

چشمات پر از خون شد عزیزم

دلتنگ چشماتم ... علمدار ...

گلم ...

لالایی ... لالایی ... لالایی ... لالایی ...

*خودت رو همراه این قافله ببین ... غیر از زین العابدین مردی نداره .. غیرتیا ...*

لالایی ... لالایی ... لالایی ... لالایی ...

بمیرم غریبی، اسیری، یتیمی، غم یار....

 


نغمه پرداز: اکبر شیخی

 

شاعر: امیررضا یزدانی