نمایش جزئیات
کُنج قفس
من در این کُنج قفس غوغای محشر می کنم
پــــــــیروی از مادرم زهرای اطهر می کنم
کـــــــــــــاخ استبداد را بر فرق هارون دغا
واژگـون بــــــــــــــــا نعرۀ الله اکبر می کنم
تــــــــا زند سیلی به رویم سِندی از راه ستم
یــــــاد سیلی خوردن زهرای اطهر می کنم
گر چــــه در قید غُل و زنجیر می باشم ولی
استـــــــقامت در بر دشمن چو حیدر می کنم
گر ز پــا و گردن رنجور من خون می چکد
یـــــــــــاد میخ و سینۀ مجروح مادر می کنم