نمایش جزئیات

بی جرم و گناهام

بی جرم و گناهام

من که بی جرم و گناهام
گشته زندان قتله گاهم
موسیِ جعفرم من غریبم
هفتمین رهبرم من غریبم
من غریبم، من غریبم، غریبم٢

خورده ام بس تازیانه
گشته ام سیر از زمانه
رخ نهادم چون غریبان
روز و شب بر خاک زندان
زین جهان می روم سوی داور
در جنان میروم نزد مادر
من غریبم، من غریبم، غریبم٢

من به هجران مبتلایم
راحتم کن از بلایم
خواهم هر دم از خدایم
دیدن روی رضایم
ای رضا جانِ من ای رضا جان
نور چشمانِ من ای رضا جان
من غریبم، من غریبم، غریبم٢