نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شَهادت اباالرِضا آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام _ سید مهدی میرداماد

روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شَهادت اباالرِضا آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام _ سید مهدی میرداماد

زندان رواقِ روشنی شد،غرقِ نورت

دیوار ها نمناک از شرمِ حضورت .....

دهلیزها مَستند هنگامِ عبورت

زنجیر تسبیحی به دَستانِ صبورت

 


*موسی ابن جعفر(ع) با این زنجیر ها چه می کرد ....*

 


این بندها در بندِ زلفِ دلپذیرت

موسیِ دربندیُ هارون ها اسیرت

یوسف که ترس از تنگی زندان ندارد

جانِ جهان است او غَمِ کنعان ندارد

سیمرغِ عاشق فکرِ آبُ نان ندارد

زندان توانِ بستنِ مردان ندارد

عاشق دلش دریاست حتی کنجِ زندان

تصویری از دنیاست حتی کنجِ زندان

 


*آره والا ... برا مردای خدا این دنیا مثلِ زندونِ ... برا منِ عاشقِ دنیا این دنیا بهشتِ ... امااونی که مردِ خدا باشه میخواد ازین دنیا و ازین قفسِ تنگ رهایی پیدا کنه  .... *

 


عاشق دلش دریاست حتی کنجِ زندان

تصویری از دنیاست حتی کنجِ زندان

 


*روزِ شهادتِ  ... خیلی معطلت نمی کنم ...*

 


ای هفت دریا خیره در پهنایِ صبرت

هفت آسمان یک برکه در دریایِ صبرت

ای هفت شهرِ عشق در معنایِ صبرت

زانو زدن ایوب ها در پایِ صبرت

 


*این همه بلا ... این همه سال ازین زندان به اون زندان ... این همه جسارت .... این همه صبر ... این همه کضمِ غیظ ... هرچی بلا اومد سَرش یه بار لب به شِکوه وا نکرد ... فقط این آخریا با خدای خودش حرف میزد ... کاری به بقیه نداشت ... حجت خدا کارش ببین به کجا رسید ، قربونِ تو آقا برم ....*

 


آقا به این حجمِ بلا عادت ندارم

باید بگویم شاعرم طاقت ندارم ....