نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد
زنجیرۀ هفت آسمان در بندِ زنجیر است
تنهاترین شب زنده دار ، از زندگی سیر است
ایمان مطلق با سلاحِ سجده میجنگد
هر ربنایش بر هجومِ کفر شمشیر است
سجاده اش بدکاره را هم آسمانی کرد
موسی آلِ فاطمه دنیایِ تاثیر است
*زنِ بدکاره اومد تو زندان دید یه وجوده نازنینی سر به سجده گذاشته ... مگه میشه رو ما تاثیری نزاره .. مگه میشه یه نگاه به ما نیندازه .. امشب برا این آقا بلند بلند گریه کنیم ...*
تنها اگر جسمِ نحیفی بر عبا مانده
شیرِ درونِ بند آری باز هم شیر است
*بزا همینجا یه گریز بزنم برگردم .. دستایِ باباش علی رو هم بستن .. اسدالله الغالبِ .. دیدبان قلعۀ خیبر دید دستایِ علی رو بستن تو تاریخ هست ، نوشت تا دید دستایِ علی رو بستن تو کوچه دارن میکشونن دیدن بلند بلند هی میگه : اشهد ان لااله الله ... (تو پیغمبر رو دیدی مسلمان نشدی ، چی دیدی ؟) گفت اخه شما ندیدید ، من دیدبان خیبرم .. دیدم همین دستایی که بستن تو خیبر چه کرد .. کی جرات کرده دستاشو ببنده .. علی علی .. ماهِ رجب داره تموم میشه آقاجان .. تو رو به جانِ فاطمه ات ... چشم به هم بزاری ماهِ شعبان میاد ، ماه رمضان میاد آقاجان ...
طوری به دورِ گردنش زنجیر پیچیده
که مرغ زخمیِ نفس در سینه درگیر است
از گریه هایِ مادریش میشود فهمید
خیلی زدست ناسزایِ خصم دل گیر است
*بزارید روضه مو اینجور بگم ، شیخ جعفر شوشتری میفرمایید سیدالشهدا با هر شهیدی تو کربلا یه بار شهید شد .. کنارِ قاسم یه بار شهید شد ... کنارِ علی اکبر یه بار شهید شد .. کنارِ علقمه یه بار شهید شد .. اون وقتی که قنداقه رو ، رو دستش زدن یه بار شهید شد ... آقاجان یا باب الحوائج .. *
زخمت تداعی می کند ویرانه را هر دم
حالِ پریشانت شبیه دختری پیر است
با دستِ بسته یادِ آن طفلی و میبینی
دنبالِ سرها از سر ناقه سرازیراست
مثل سه ساله با غل و زنجیر خواهد رفت
پرواز مظلومانه اش بر بال تقدیراست
شاعر : علی شکاری
: آقاجان وقتی میخوایم سلام بدیم اینجور میگیم:السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ ... اما میخوام بگم آقاجان شما مرد بودید دست و پاتُ بستن ... اما یه دخترِ سه ساله که اینقدر دست و پاش ظریفِ .. آقاجان اگه دستاتو بستن دیگه سرِ بریدۀ باباتُ جلوت نیاوردن ... قربون اون دخترکی برم گفت عمه دارن با چوب میزنن ...
ای حسین .....