نمایش جزئیات
روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی
* اَلسَّلامُ عَلَی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیر، سلام بر اون آقایی که جاش تاریکیِ زیر زمین ها بود ... ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُود .. ساقِ پاهایِ مبارکش به خاطر حلقه هایِ زنجیر له شده بود ، کوبیده شده بود .. آقا جونم برات بمیرم یه روزی جدّت زینُ العابدین رو وارد شام کردن ، به دست و پاش غل و زنجیر جامعه زده بودن .. پشت سرِ زینُ العابدین ردِ خون روی زمین دیده می شد ، از کنارِ غل و زنجیر خون روی زمین می چکید .. اما آقا وقتی به دست و پای شما غل و زنجیر زدن ، زن و بچه تو جلو چشمت نمی زدن .. کربلا میخوام ، از الان نگران اربعینم یه سفارش به جدّ غریبت بکن ، حسین .. اربعین منو کربلا ببر ...*
کنارِ قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما به شوق حرم می شماریم
*آقا، مولا، یا باب الحوائج کربلای مارو بده،......الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَاف .. سلام بر اون جنازه ای که با خفّت و خاری بالای سرش جار کشیدن ، گفتن بیاید امام رو ببینید .. بگم یا نه؟! نه نمیگم دلش رو ندارم بگم چی گفتن .. اما به جنازه مطهرش جسارت کردن .. آقا جونم این که چیز جدیدی نیست کربلا زینب کنارِ جدّ غریبت نشسته بود ، بعضیا نیزه می زدن .. بعضیا شمشیر شکسته میزدن .. اما بمیرم جلو چشم زهرا بعضیا با چکمه ها لگد میزدن .. منو ببر کربلا
و الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِیهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّسَاء .. آقا جونم زخم های پهلو رو به مادرت نشون بده......بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ وَ وِلاءٍ مَسْلُوبٍ وَ دَمٍ مَطْلُوبٍ وَ سَمٍّ مَشْرُوب ، دیگه روضه نمیخونم حرفایی که باید میزدمو زدم .. میخواستم تازه شعر بخونم این مثلاً مقدمه بود ، اما مارو ببر کربلا...*
بیا نگار آشنا ، شبِ غمم سحر نما
مرا به نوکریِ خود ، شَها تو مُفتخر نما
ای گل وفا حسین ، معدن سخا حسین
می کشی مرا حسین ، می کشی مرا حسین
*بیتِ آخر روضه من ، یا موسیَ بْنِ جعفر*
یک گوشه دختر و پسرت را صدا زدی
با دست و پایِ بسته شده دست و پا زدی
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
او صدا میزد حسین ، دست و پا میزد حسین