نمایش جزئیات

مدح_ حضرت محمد صلوات الله علیه و امیرالمؤمنین علیه السلام _حاج مهدی سلحشور

مدح_ حضرت محمد صلوات الله علیه و امیرالمؤمنین علیه السلام _حاج مهدی سلحشور

ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر

لبخندت از تبسم گلها ملیح تر

بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست

یعنی ندیده از خم زلفت ضریح تر

ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر

با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر

با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید

روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر

تو شاه بیت شعر غزل خیز خلقتی

حسن ختام قصه ی ناب نبوتی

***

هفت آسمان و رحمت رنگین کمانی ات

ذرات خاک و مرحمت آسمانی ات

تنها گل همیشه بهار جهان تویی

گل ها معطر از نفس جاودانی ات

لطف تو بوده شامل حال درخت ها

حنانه بهرمند از خطبه خوانی ات

 

*آخه یه مدت پیغمبر این ستونی كه توی مسجد النبی بود،بهش تكیه میداد خطبه می خوند،مردم رو موعظه میكرد،مردم اومدن اصرار كردن،یا رسو الله! جمعیت زیاد شده و خیلی ها شمارو نمی بینند،یه منبری درست كنیم بالای این منبر برید،بالای این بلندی برید تا اشراف داشته باشید به مردم،مردم هم شمارو ببینند،پیغمبر قبول كرد،منبری درست كردند و پیغمبر بالای منبر می رفت و موعظه می كرد،اولین روزی كه پیغمبر از این نخل خرما جدا شد و رفت روی منبر،دید این نخل یه آهی كشید،و شروع كرد گریه كردن، دیدن پیغمبر اومد جلو نخل رو بغل كرد و دست می كشید به این نخل می گفت:نگران نباش من تو رو فراموش نمی كنم،فكر نكن از تو ناراحتم،مردم اینجوری خواستن، قول میدم بهشت با من خواهی بود و پیغمبر فرمود:اگه من به این نخل این بشارت رو نمیدادم ، تا قیام قیامت این نخل گریه می كرد،از فراق من،ما چه قدر بدبختیم،آقا و ولی نعمت مون ازش اینقدر دوریم انگار نه انگار*

 

بی تو بشر كرامت خیرالبشر نداشت

چون پیكری كه بود ولی پا و سر نداشت

آن جلوه ها كه در شب معراج دیده ای

جبریل هم به دیدن آن بال و پر نداشت

كعبه قمارخانه ی بت های نفس بود

دستت اگر خلیل نبود و تبر نداشت

وقتی كه بود معجزه ی گونه های تو

دیگر كسی نیاز به شق القمر نداشت

تنها تفاوت تو و یوسف همین شده است

این چهره دلرباتر از این گندمین شده است

***

پلکت میان معرکه شمشیر می‌کشد

چشم تو طرح حمله‌ی یک شیر می‌کشد

حتی علی که جوشن او پشت هم نداشت

می‌گفت در پناه تو شمشیر می‌کشد

***

علی علی علی ....

ای دست خدا و هست احمد

ای جان گرامی محمّد (ص)

ای رونق ماه را شکسته

با چهرۀ باز و چشم بسته

ای در نفست پیام قرآن

ای آینۀ تمام قرآن

ایمان ز تو اعتبار دارد

قرآن به تو افتخار دارد

ما روز غدیر عهد بستیم

تا شام نُشور با تو هستیم

چون پای در این جهان نهادیم

اوّل دل خویش بر تو دادیم

با خندۀ ما دم ولی بود

در گریۀ ما علی علی بود

تو حجّ و نماز، تو صیامی

تو کعبه، تو رکن، تو مقامی

تو مشعر و مکّه و منائی

تو سعی، تو مروه، تو صفائی

تو نافلۀ نماز روحی

تو بحر و تو کشتی و تو نوحی

تو زمزم و حجر، تو حطیمی

تو حق تو صراط مستقیمی

هفتاد و دو فرقه بی ثباتند

یک فرقه به کشتی نجاتند

آن فرقه به حقَّ حقّ که مائیم

چون پیرو راه مرتضائیم

حیدر،حیدر.....

آیات بهشت چهر مولاست

کشتی نجات مهر مولاست

روی سخنم به مسلمین است

قرآن و علی تمام دین است

این قول رسول کردگار است

بی مهر علی نماز نار است

مائیم و سه مشعل هدایت

توحید و نبوّت و امامت

این خطّ علی است در تشیّع

این هر سه یكی است در تشیّع

شیعه که تشیّعش قیام است

شاگرد دوازده امام است

شیعه است که از کلاس زهرا

پیوسته گرفته درس خود را

شیعه است که در خط ولایت

با خون ز علی کند حمایت

شیعه شرف کمیت دارد

شیعه است که اهلبیت دارد

شیعه همه سوز و درد و داغ است

یک نور زچارده چراغ است

ای عترت پاکتر زهر پاک

افلاکیِ پا نهاده در خاک

ای خلقتتان همه خدائی

ای جان جهانتان فدائی

رفتار شما تمام پند است

قرآن به شما نیازمند است

قرآن که از آن فروغ بارد

بی نطق شما زبان ندارد

قرآن سخنش زبان آل است

هر کس که زبان نداشت لال است

قرآن که معلّمش علی نیست

جز کاغذ و جز مرکّبی نیست

سوگند به ذات حیّ سبحان

اسلام ولایت است و قرآن

سوگند به صبح آفرینش

سوگند به چشم اهل بینش

سوگند به قدر و نور و تطهیر

سوگند به تیغ و بانگ تکبیر

هر جا که ولایت است دین است

اسلام محمّدی همین است