نمایش جزئیات
مدح خوانی زیبا _ ویژۀ مَبعثِ محمدِ مُصطَفی صلوات الله علیه _ حاج مهدی رسولی
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید
جبرئیلی که به آیاتِ خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید
می رسی مثلِ مسیحا و به جسم کعبه
با نفس هایِ الهی تو جان می آید
بسکه در هر نفست جاذبۀ توحیدی است
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده ست
قبلۀ عزت و ایمان به جهان می آید
با قدوم تو برای همهی اهل زمین
از سماوات خدا برگ امان می آید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیده ست
از فراسوی جهان عطر اذان می آید
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتی ست در این جلوۀ عالم تابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشنیِ توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لب های تو سرلوحۀ تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
«از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همۀ عرش فراتر داری
تو که در دامن خود سورۀ کوثر داری
دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است
چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری
عالم از هیبت تو، شوکت تو سرشار است
اسداللهی چون حضرت حیدر داری
اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند
روشنی بخش جهان، قبلۀ دنیا هستند
ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست
با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست
بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست
باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
سالیانی ست دلم شوق زیارت دارد
یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش می شد سحری طوف مدینه آنگاه
نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارالله
شاعر : یوسف رحیمی