نمایش جزئیات

مدح خوانی زیبا_ ویژۀ میلادِسرداران کربلا به نفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی

مدح خوانی زیبا_ ویژۀ میلادِسرداران کربلا به نفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی

مژده‌ای ناب‌تر از ناب به دنیا دادند
خبر از آمدن لیلی دل‌ها دادند
چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی
رحمت واسعه را هدیه به زهراء دادند
حسن دوم این خانه به دنیا آمد
شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند
باز زهراء و علی معجزه کردند امروز 
بین گهواره عجب معرکه‌ای جا دادند
او همان است که پای عَلَمش روز ازل 
آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند
این چه عشقی است که آرامش عالم را برد
این چه شوری است خدا بر دل شیدا دادند
عالَم پیر! نخور غم که جوانی آمد
ساقیا باده بده عشق جهانی آمد
ای دل و دلبر و دلدار، سلام آقاجان
حضرت سید و سالار، سلام آقاجان
بوی سیب حرم کرببلا می‌آید
تا صدا می‌زنم هر بار سلام آقاجان
دل و دین همه را روی تو نه، نام  تو برد
یوسف حیدر کرار، سلام آقا جان
ای وفادارترین عشق، اباعبدالله
بهترین مونس و غمخوار، سلام آقاجان
ناامید آمدم اما تو امیدم دادی
آی مهتاب شب تار سلام آقاجان
ای رفیق غم و شادی و من بیچاره
بهترین مَحرم اسرار سلام آقاجان
کرمت سنگ صبور دل ما نوکرهاست
لطف تو بیشتر از لطف پدر مادرهاست
آتش عشق تو از عالم ذر روشن بود
دست هر کس که کسی بود برین دامن بود
نه زمین بود نه لوح و نه قلم بود ولی
نام زیبای تو در عرش طنین‌افکن بود
چشم واکردی و دادند به فطرس پر و بال
اولین کار تو تقدیر عوض کردن بود
روز محشر چه جوابی به اباالفضل دهد
آن که با گریه کن مجلس تو دشمن بود
وقت مُردن مدد حضرت زهراء گیرد
دست آن بنده که مشهور به سینه زن بود
جاودانه است کسی که شده مست جامت
مرده آن است که یکبار نبرده نامت
تو شدی شاه و چه خوب است که رعیت هستیم
در کرم خانه تو صاحب عزت هستیم
از خدا ما چه بخواهیم ازین بالاتر
سالیانی است که جاروکش هیئت هستیم
خوب و بد بودن ما ربط ندارد به کسی
هر چه هستیم سر سفره حضرت هستیم
می‌‌خورد غبطه به ما زاهد سجاده‌‌نشین
تا که با نام تو مشغول عبادت هستیم
روی ما هیچ دری بسته نگردد هرگز
تا که پشت درِ این بیتِ کرامت هستیم
کوله‌بار گنه از شانه ما بردارند
در همان ثانیه که زیر علامت هستیم
رحمت حضرت حق باد براین چشمه نور
ما کجا این همه خیر، این همه عشق، این همه شور
هر نفس اهل مناجات صدایت کردند
عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند
هر کجا تا که شنیدند بهشت، عشاقت
هوس علقمه و کرببلایت کردند
به خدا ظرفیت معجزه کردن دارند
آن جماعت که جوانی به فدایت کردند 
سال‌ها پیش‌تر از آمدنت روی زمین
انبیاء تک تکشان گریه برایت کردند
عرش هم کرببلا گشته، ملائک از بس
گریه با فاطمه بر رأس جدایت کردند
نه شدی غسل و کفن، نه بدنت شد تشییع
تن بی سر! ته گودال رهایت کردند
یک تنه فاطمه شد گریه کن و سینه زنت
غسلت از خون گلو ، خاک بیابان کفنت
 
شاعرمحمدحسین رحیمیان
 
السلام علیک دل تنگم
ای بمیرم که مایه ی ننگم