نمایش جزئیات

جمال حق

جمال حق

جمال حق ز سر تا پاست عباس

به یکتایی قسم یکتاست عباس

شب عشاق را تا صبح محشر

چراغ رو شن دلهاست عباس

اگر چه زادة ام البنین است

ولیکن مادرش زهرا است عباس

خدا داند که از روز ولادت

امام خویش را می خواست عباس

به شوق دست و سر ایثار کردن

ز طفلی خویش را آراست عباس

علم در دست و مشک آب بر دوش

که هم سردار و هم سقا است عباس

بنازم غیرت و عشق و وفا را

که عطشان بر لب دریاست عباس

هنوز از تشنه کامان شرمگین است

از آن در علقمه تنهاست عباس

نه در دنیا بود باب الحوائج

شفیع عرصه ی عقابست عباس

چه باک از شعله های خشم دوزخ

که در محشر پناه ماست عباس