نمایش جزئیات

مدح زیبا _امام سجاد علیه السلام _حاج محمود کریمی

مدح زیبا _امام سجاد علیه السلام _حاج محمود کریمی

روحِ دعایت آبروی صد مسیحاست

از آبروی توست اینکه ، عشق زیباست

در چشم هایت موج می زد استجابت

آقا دخیلِ چشم هایت دست دریاست

در حالت سجده اگر، چه روی خاک

زیر پَر و بالت تمام عرش پیداست

پرواز را با دست بسته یاد دادی

ردّ قدم هایت میان آسمان هاست

تو شهربانو زاده ای و سهم ایران

اصلاً حرم سازیِ تو بر عهده ی ماست

وقتی اصالت دارد ایران از تو و او

با تو همیشه پرچم این خطّه بالاست

ما قوم و خویش حضرت سجادهستیم

ما از اهالی حسین آباد هستیم

از چشم تو، رنگ دعا می رفت بالا

با جمله ی یا ربنا می رفت بالا

سر مست، اهل آسمان پائین می آیند

وقت دعا، تا دست ها می رفت بالا

از گوشه ی سجاده ات حاجت گرفته

صدها فرشته بی صدا، می رفت بالا

وقت مناجاتت همیشه، نیمه ی شب

از خاک، بوی کربلا می رفت بالا

آخر نفهمیدم از چه، بعدِ گریه

آه از نهادت تا خدا می رفت بالا

زخمی ترین روحِ مناجات شبانه

در پیش چشمت، نیزه ها می رفت بالا

تو سینه را با گریه ات بی تاب کردی

تصویری از کرب و بلا را قاب کردی

*بیاید یه خورده گریه کنیم،کار خوبیه...

گریه بر هر درد بی درمان دواست

چشم گریان چشمه فیض خداست

 


*هر کی هر چی میخواد بگه،بگه...من میخوام برات گریه کنم نگی چرا روضه خوندی؟هر کیم نمیتونه گوششو بگیره تموم شد با صدای کف زدن بقیه دست رو از رو گوشت بردار*

 


از درد حتی آسمان ها هم خمیدند

هر شب که از تو روضه ها را می شنیدند

 


*بگم بازم خوبه بشنوی...طرف عروسی بچش بود...حتما شب عروسیتون روضه گوش بدین جوونا حتما...حتما....یه جای دنج پیدا کنید یه خط دوخط روضه خودتون بخونید سینه بزنید...حتما...برکت میاره...روضه برکت میاره...حالا گریه کن چیه شب عیده! این قدر مادر عباس امشب گریه کرد خدا میدونه...بابا ارباب من و شما بالای 20سالش بوده عباس به دنیا آمده خونه و زندگی داشته حسین..میرفتند یک ساعت نمیشد در میزدند عباس رو میدادند دستاشو میبوسیدند میرفتند...اشک آباد بود خونه ام البنین...بعضیا ممکنه بگن عید ما رو عزا میکنی برای چی؟شما که میدونید اخلاق من همینطوریه...عروسی بچش بود.اومد از امام سجاد علیه السلام دعوت کرد آقا ولیمه عروسی بچمه شما هم بیا.آقا فرمودند:نه...میام حال شما هم به هم میریزه.من اهل گریه ام نمیتونم عروسی بیام...هر چی شما بگی من گوش میکنم.آقا فرمودند:من یه شرط دارم.آقا هر چی شما بفرماییدچشم.فرمود:من میام یکی بلند بشه برای بابام روضه بخونه.گفت"چشم.رفت تو جلسه اون موقع بزن و بکوب نبود که...صلوات میفرستادند تو ولیمه ها نه این طوری که الان میبینید باشه...یه لحظه چراغا کم نور شد و شعله ها خاموش شد دید امام سجاد علیه السلام نیست یه لحظه دلگیر شد با خودش گفت برام یه شرط گذاشت خودش نیامد.رفت بیرون دید امام سجاد علیه السلام دارن کفش جفت میکنن...کفش جفت کنای هیات...اونایی که حرص هیاتو میزنین...اینا گریه کنای بابامن...*

 


از درد حتی آسمان ها هم خمیدند

هر شب که از تو روضه ها را می شنیدند

در باغ هم، دیدی که بعد از گریه هایت

گل ها به همراه چمن در خون تپیدند

تو پا به پای خیمه ها می سوختی که

دیدی گلوی تشنه ای را می بریدند

 


*دو سه خطش رو نمیخونم.خیلی اوضاع گریت خراب میشه...

 


لعنت به آن ها که زمان حمله هاشان

اشک نگاه خواهرانت را ندیدند

در چشم هایت اشک هایت را دیدند مردم

تصویر صدها نیزه را دیدند مردم

 


حسین آرام جانم...حسین روح و روانم...