نمایش جزئیات
مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
ماییم مست جام تو یا زین العابدین
خانه خراب نام تو یا زین العابدین
هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین
مست علی الدوام تو یا زین العابدین
پس میدهم سلامِ تو یا زین العابدین
دردم همین که با تا دوا میشود بس است
ذکرم همین که نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا میشود بس است
وقتی که مستجاب دعا میشود بس است
با رحمتِ مدام تو یا زین العابدین
هستی که شمس مثلِ عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تحجُّد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاقِ دام تو یا زین العابدین
مُهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شور آفرین ماست
نامش شرافتِ همۀ سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه میگرفت
حتی حسین از دو لبت بوسه میگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات ، جای سجودت مشخص است
بالای ساقِ عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترامِ تو یا زین العابدین
ذکر عروجِ حلقۀ رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تا زینب است
از این به بعد پشت و پناه تو زینب است
تفسیر ذیل خطبۀ آه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتیِ عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سر جایش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدیم
*آبروی یزیدُ برد ، مؤذن رفت بالا شروع کرد اذان گفتن ، اَشهدُ اَن مُحَمَداً ... زیاده حضرت حرف نزد، فقط یک کلمه سوال کرد یزید؛ این آقایی که اسمش رو بردن جد تو یا جد من؟ چی جواب میخواست گفت جد شما ، گفت با بچه های این آقا چیکار کردی؟.. دست بسته آوردی تو مجلست ، میون این همه نامحرم ، کاری کرد همه کسایی که یزید دعوت کرده بود فتوحاتش رو نشونشون بده همه شروع کردن اعتراض، خیلی عجیبه، یه نفر همونجا به شهادت میرسه، کسی که تو دین خدا هم نیستش تو دین اسلام هم نیست مسیحیِ .. وقتی که دستور داد سر از بدنش جدا کنید ، گفت صبر کن یزید حالا که قراره من کشته بشم ، دیشب خواب جد این آقا که سرش داخل تشت گذاشتی خواب ایشون رو دیدم، فرمود به زودی مهمان من میشی، اما نمیدونستم وعدش اینقدر زودُ حقِ . سر بریده دستگیری میکنه از یه مسیحی آی جوون ، یه عمری بیایم در خونه ابی عبدالله و بخوایم دست خالی برگردین خیلی حیف برامون ، آقاجان ، چه آرزوی قشنگی*
آبی ز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشواره دختر من نذر مرقدت
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
*دیدن دهاتی بود اومده بود،توفیق شده بود اومده بود بقیع پشت بقیع یجوری ناله میزد هی میگفت آقاجان، من و زنم با دست خودمون یه قالی بافتیم تو امام زادۀ شهرمون انداختیم ، اگر اجازه بدن همه زندگیم و میفروشم حداقل برا قبرت یه سایه بون درست میکنم .. انقدر این قبر آفتاب نخوره ..*
هرچی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی که نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بینِ مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز درد های شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از پا و خار و سوختن آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمه شد و
دانه به دانۀ شهدا ترجمه شد و
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و
جسم مرملٌ بِدماء ترجمه شد و
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین