نمایش جزئیات

مدح و توسل بسیار زیبا _ ویژۀ میلادِ حضرتِ علی اکبر علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه

مدح و توسل بسیار زیبا _ ویژۀ میلادِ حضرتِ علی اکبر علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه

همه درحیرتم امشب که شب هفده ماه ربیع هستُ ویا  یازده غرۀ شعبان معظم شبِ میلاد محمد شده یا آینۀ طلعتِ نورانی احمد

به سَر دستِ حسین است ویا آمده ازغارِ حرا باز محمد ؟ عجبا این گل نورسته،علی اکبر لیلاست

بگو یوسف زهراست بگو آینۀ طلعت طاهاست بگو دسته گل فاطمۀ ام ابیهاست بگو روح بتول است بگو جانِ رسول است

سلام وصلواتِ همه بر خلقُ خصالش

به جلالش به جمالش همه مبهوتِ کلامش همه مشتاقِ وصالش که سراپا ست همه آینۀ احمدُ آلش

چه به خِلقت ، چه به طینت چه به صورت ، چه به سیرت چه به قامت ، چه به هیبت همه بینید دراین خالُ خَطُ چهرۀ گل روی رسول دوسرا را

خانۀ یوسف زهراست ، زیارتگه پیغمبر اکرم نگه آل پیمبر به جمالیست که خود شاهدِ رخصار دل آرایی محمد شده اینک همگی چشم گشودن به سویش به گمانم که گره خورده دل نورِدل فاطمه برطرۀ مویش

شده جا دربغل عمه و آغوش عمویش ....

نگه ماهِ بنی هاشمیان بر گلِ رویش نفسش نفخۀ سور و نِگهش آینۀ نور و قدش نخلۀ طورُ به دمش معجزۀ معجزِ عیسی

به لبش منطق موسی ... همه ماتش ، همه مستش همه دادن بِهم دست به دستش همه گلبوسه گرفتن زپیشانیُ لعلِ لبُ خورشید جمالش همه دادن سلامش همه دیدن به مهرِ رخ او وجه خدا را ...

نگه از دامن مادر به گل رویِ پیمبر دوخته گویی که زشیری به تجلایِ الهی شده چون شعله ی افروخته سرتا به قدم سوخته از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنش آیۀ ایثارو شهادت ..همه تفسیر شود

*جانم علی اکبر ....*

دلم را هوای تو پر کرده است غم آشنایِ تو پرکرده است

حسینیه و مسجد دِئر را نسیم دعای تو پر کرده است

تو پیغمبری و بلاد مرا اذانِ صدایِ تو پر کرده است

چه باکی زگمراهیم جاده را ؟؟ اگر ردِّ پای تو پرکرده است

هزاران صده میشود که خدا سبو را برای تو پُرکرده است

دلم را به گیسوی تو بسته ام به طاق دو ابرویِ تو بسته ام

من از گیسوانت پریشان ترم زچشمِ خراب تو ویران ترم

تو از نورِخورشید پیدا تری من از نورِ مهتاب پنهان ترم

کویرم ولی از کرامات تو من ازعطر گلهایِ باران ترم

تو لیلاییُ بلکه لیلا تری ... من از آهوانِ تو حیران ترم

اگرروی تو قبلگاه من ست من ازهرمسلمان مسلمان ترم

تو موسی ایُ و رودِ نیلت منم شرارِ غمیُ و خلیلت منم

تو شهزاده ای و علی اکبری علی اکبری یا که پیغمبری

درخانه ات ازدحام گداست ولی خم به ابرو نمی آوری

تو آنی که در بین گهواره ات به نازی دلِ عمه را میبری

مرا از مناجات شب بهتر است دو رکعت نمازِ علی اکبری

برایِ اذان گفتن کربلا تو  از هرکسِ دیگری بهتری

نمازت نیازِ شب کربلاست گرفتارِ تو زینبِ کربلاست

*حسین ....*

دلم میخواد آقاجون کربلاتو ببینم بیام پایینِ پایِ علی اکبر بشینم

حسین .....