نمایش جزئیات
مدح و توسل_ ویژۀ میلادِ حضرتِ علی اکبر علیه السلام _ سید مجید بنی فاطمه
دلم را هوای تو پر کرده است
غم آشنایِ تو پرکرده است
حسینیه و مسجد دِئر را
نسیم دعای تو پر کرده است
تو پیغمبری و بلاد مرا
اذانِ صدایِ تو پر کرده است
چه باکی زگمراهیم جاده را ؟؟
اگر ردِّ پای تو پرکرده است
هزاران صده میشود که خدا
سبو را برای تو پُرکرده است
دلم را به گیسوی تو بسته ام
به طاقِ دو ابرویِ تو بسته ام
من از گیسوانت پریشان ترم
زچشمِ خرابِ تو ویران ترم
تو از نورِخورشید پیدا تری
من از نورِ مهتاب پنهان ترم
کویرم ولی از کرامات تو
من ازعطر گلهایِ باران ترم
تو لیلاییُ بلکه لیلا تری ...
من از آهوانِ تو حیران ترم
اگر روی تو قبلگاه من ست
من از هر مسلمان مسلمان ترم
تو موسی ایُ و رودِ نیلت منم
شرارِ غمیُ و خلیلت منم
فدایِ دو چشمان شهلایتان
به قربانِ این قد و بالایتان
مگر از کدامین جهت آمدی
مَلک میچکد از سرا پایتان
نگاه تو کرده است مجنونمان
خدایِ تو کرده است لیلایتان
اسیران زُلف تو را چاره نیست
به قربانِ طرح معمایتان
تو آنی که روح القدس میشود
گدای نسیم نفس هایتان
جمالِ تو پیغمبر اکرمی ست
اسیریِ زُلف تو هم عالمی است
*خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله .... هر وقت دلش هوایِ جدش رسول خدا میکرد
نگاه به قدُ بالایِ علی اکبر میکرد ....*
تو در سینۀ ما حرم میزنی
برایِ دلم حرفِ غم میزنی
تو آنی که در قلۀ ماذنه
قدم میزنی و علم میزنی
سحر گاه با اذانِ سحرگاهی ات
سکوتِ دلم را بهم میزنی
تو در محضر ماه اُم البنین
ادب میکنی حرف کم میزنی