نمایش جزئیات

مدح و سرود ویژۀ میلادِ مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی

مدح و سرود ویژۀ میلادِ  مهدی موعود روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی

امشب لبالب می شود دخل همه خمارها
وا می شود با جام می از تشنگان افطارها
 
گویند کافر می شوم مست و قلندر می شوم
بی پا و بی سر می شوم سر دستۀ عیارها
 
از شوق دست افشانم و شعر جنون می خوانم و
در پای دار عشق چون حلاج ها ، تمارها
 
تسبیح و جام و مُهر و مِی تکلیف عقل و عشق کی
من خسته ام از این همه تکرار استغفار ها
 
«عهد کردم مِی و مستی نکنم ،
بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر»
 
از قلب قرآن و زبور انجیل و تورات و صُحف
موعود میاد برون از کل استفسارها
 
از پرده گر آید برون توحید می گردد فزون
بت می تراشند از قد رعنایِ او حجارها
 
جایِ تمام فرش ها پیش قدوم یار ما
می گسترانند انبیا عمامه ها،دستارها
 
آیینۀ حق منجلی در آینه روی علی
تکثیر شد در آینه تا آسمان کرارها
 
امشب که عطرآگین فضا از بوی نرگس می شود
پای و سر و دست و دلم از شوق و بی حس می شود
 
«عهد کردم مِی و مستی نکنم ،
بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر»
 
از آب زمزم قطره ای بر رخ بزن بیدار شو
از جام کوثر قطره ای بر رخ بزن هشیار شو
 
بر لوح تقدیر دلت از عرش می آید قلم
بر بندگی اصرار کن گنجینه اسرار شو
 
از قیدها ازاد شو از اهل عشق آباد شو
مستشهد بین یدیه حضرت دلدار شو
 
هستی همه از هست او دل را بده بر دست او
بردار خود را از میان بردار شو سردار شو
 
دنیاست مملو از فِتن روح بصیرت بی بدن
این جسم ناسوتی بِنه لاهوت را طیار شو
 
نفس و نفَس خیرات کن حب علی اثبات کن
پایِ رکاب نائبش مقداد شو عمار شو
 
نور اباصالح ببین می تابد امشب بر زمین
با حضرت روح الامین در سامره احضار شو
 
بر دامن مادر گلی خوابیده از نسل علی
لالایی مادر ببین مادر منم بیدار شو
 
در آسمانِ عصمت چشم خدایِ دلبری
پیداست مِهر مادر و برق نگاه حیدری
 
امشب که عطر آگین فضا از بوی نرگس میشود
پای و سرو دست و دلم از شوق بی حس میشود
 
بیت کرم بیت خدا بیت امام عسکری
دست پر از خالی من محتاج لطف داوری
 
گوید فرشته زیر لب با خویشتن یاللعجب
بعد از محمد آمده بار دگر پیغمبری
 
از هوش رفته یاسمن بر روی دامانِ چمن
افتاده یاس و نسترن بر شانۀ نیلوفری
 
جمع کمال اَنبیا جمع جمال اولیا
رُخسار ختم الواصیا در قاب دست عسکری
 
عالم دم از او می زند فریاد یاهو می زند
خورشد سوسو می زند در پیش ماه دلبری
 
در قاب قوسینش ببین محراب جبریل امین
قد قامت ای اهل زمین سرو بلند حیدری
 
تا من گدای او شدم حاتم گدای من شده
دیوانه ام گر رو کنم بر آستان دیگری
 
امشب به پای مَهد تو نور دعایِ عهد تو
آماده کردم سینه را تا انتقام مادری
 
پایِ رکاب حضرتت وقت ظهور قدرتت
جبریل می آرد برای رو خودت شهپری
 
وقت قیامت ای بنازم صور اسرفیل را
خصم علی بیند در آن دم کار عزرائیل را
 
امشب که عطر آگین فضا از بوی نرگس میشود
پای و سرو دست و دلم از شوق بی حس میشود
 
«عهد کردم مِی و مستی نکنم ،
بجز از امشب و فرداشب و شبهای دگر»
 
داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم
دل ندارم که دهم من به دل آرایِ دگر
 
یا وَعَدَالله یا بقیه الله ..