نمایش جزئیات
مدح و مصیبت _ میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی
منم و آسمان زیبایی
کهکشانی همه تماشایی
منم و روح های روحانی
صاحبان دم مسیحایی
منم و خانواده ای که خدا
خلقشان کرده است رویایی
من غلام قبیله ای هستم
که غلامیش ، باشد آقایی
هر کدامی که نامشان ببرید
قبله هستند ، خود به تنهایی
پسران قبیله مادری اند
دختران عشیره بابایی
دخترانی اگر چه لیلایند
همه مجنون عشق زهرایند
همه ی آب ها که دریا نیست
همه ی رنگ ها که زیبا نیست
آسمان گرچه هست بالا لیک
هر کجایی که عرش اعلا نیست
گرچه مجنون زیاد هست اما
هر که معشوق شد که لیلا نیست
کوثر از شیعه هست این چشمه
هیچ جایی نظیرش اصلا نیست
گرچه از نسل فاطمه اما
هر کسی که شبیه زهرا نیست
ای شکوه مثالی زهرا
چون تو کس نیست ، طالی زهرا
پدرت باز شوق دختر داشت
در سر خود هوای کوثر داشت
سخت دلتنگ روی مادر بود
دلی عاشق چنان کبوتر داشت
در قنوتی تمام بارانی
تا که سر را به آسمان برداشت
تو رسیدی و بعد از آن بابا
در کنارش دوباره مادر داشت
از سر شوق دیدنت ارباب
یکسره دیده سوی خواهر داشت
*خانم جان*
پدرت باز شوق دختر داشت
در سر خود هوای کوثر داشت
سخت دلتنگ روی مادر بود
دلی عاشق چنان کبوتر داشت
در قنوتی تمام بارانی
تا که سر را به آسمان برداشت
تو رسیدی و بعد از آن بابا
در کنارش دوباره مادر داشت
از سر شوق دیدنت ارباب
یکسره دیده سوی خواهر داشت
که رسیده است مادر سادات
خواهرم نذر مقدمش صلوات ...
تا خدا سایه گستر دنیاست 2
سایه ی تو همیشه بر سر ماست
تو عنایت شدی اگر بر خاک
از عنایات عالم بالاست
چشمه ای از کرامتت خورشید
قطره ای از محبتت دریاست
مادر تو طلیعه نور است
پدر تو امام عاشوراست
همه ی عشق حضرت ارباب
از لبانت شنیدن باباست
روز اول تو را خدای حسین
آفریده فقط برای حسین ...
پلک هایت اگر شده سنگین ... 2
خوش بخواب ای حقیقت شیرین
چشم خود را ببند و در رویا
خواب مادربزرگ خویش ببین
بین رویا به روی زانوی
جد والامقام خود بنشین
بی تو شیرین زبان شهر عشق
بی نمک هست سفره ی رنگین
بی تو در سفره از گلوی عمو
نرود هیچ آب خوش پایین
من دعا می کنم بیا امشب
این دعای مرا بگو آمین ...
ای خدا ، جان دختر جانان
فرج صاحب الزمان برسان ....
ای همه عشق حضرت باری ...
شب ز نیمه گذشته بیداری ...
کاروان میرود بخواب آرام
که در آغوش عمه جا داری
تا که دوش عموست لازم نیست
بر زمین پای خویش بگذاری
ترس دارم خدای ناکرده
به گل پای تو رود خاری
یا که آیینه ی رخ زهرا
به تو سنگی رساند آزاری
تو کجا در خرابه ، خانه کجا؟
تو کجا ضرب تازیانه کجا ؟
ببین ... موی سفیدم
ببین ... قد خمیدم
دلم میگه امشب میای
اخه دیشب خوابت و دیدم
هزار شعر نخونده
من و اینجا کشونده
برای من چادر نیار
اخه دیگه مویی نمونده .....
*دیگه تموم شد حرفم ، خدا به حسین دختر داده ، چه دختری ..." بعضی ها اصلا رو شهادت و بودنش غرض دارن، به ما چه ، مهم آینه که ما الان در خونه ی حسینیم ، میدونیم خدا به حسین دختر داده ، "وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ..." حسین .... حسین ....این زمزمه ، زمزمه ی عشقه ...حسین .... حسین ....*