نمایش جزئیات

مدح و روضه جانسوز_میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها _سید مهدی میرداماد

مدح و روضه جانسوز_میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها _سید مهدی میرداماد

دختری آمد از قبیله ی نور

نذر راهش سبد سبد احساس

صورتش مثل قاب نرگس بود

سیرتش روح صد گلستان یاس

هر فرشته که می رسید از راه

یا اگر جبرئیل می آمد

به پر روسریه گلدارش

تا ببندد دخیل می آمد

هر سحر بوسه می گرفتند از

مقدمش کاروانی از خورشید

یاسها چلچراغ ایوانش

با همان بالهای سبز و سفید

 

*عیده! قراره جشن بگیریم برای این خانم،همیشه جمعه بعد نیمه شعبان به یاد این بی بی جشن میگیریم ولی سراسر جشن میدونم که اشک وحاله عیبیم نداره ، بعضی اسم ها رو نمیتونیم به  این راحتی از کنارش بدون گریه بگذریم کسی که تو سه سالگی بهش لقب میدن ... ان شاالله راه باز بشه بریم ببینیم از باب قبله وارد بشیم بالای حرم نوشته:

 

آن که او در این مزار شریف آرمیده است

ام البکاء رقیه ی محنت کشیده است ...

 

به عمش گفتن ام المصائب ، به سه ساله گفتن مادر گریه ها ... اینم دختر همون مادره دیگه ... مادری که تو هجده سالگی میشه سرآمد گریه ، باید دخترش تو سه سالگی بشه مادرگریه ... لذا بعضی وقتا حس میکنم حالت میخواد عوض بشه جلوش رو میگیری ... شعره همه چی توش هست هم حال روضه میخوای هم اشک وتوسل میخوای ... سوگلی اربابه دیگه ...*

 

تا که لب را به خنده وا می کرد

دل هر ماهپاره را می برد

هر دلی را به لطف لبخندش

به خدا تا خود خدا می برد

ساره ، آسیه ، هاجر و مریم

*عظمتو ببین...*

زائر هر شب نگاه او

و شکوه تمام این دنیا

گرد و خاک غبار راه او

(به صفات حمیده اش سوگند

آینه دار حُسن زهرا بود

خاک راهش شفای هر درد است

او مسیحا تر از مسیحا بود)2

 

*هر کدومتون رو الان بلند کنم تو زندگی یه کرامت ازاین خانوم دیدید ... محاله بهش رو بزنی دست خالی برگردید ...*

 

در میان قبیلهِ ی خورشید

در دل هر ستاره جایی داشت

و روی موج آبی دلها

مثل مهتاب رد پایی داشت

آسمان است و گوشواره ی او

خوشه های طلایی پروین

مستجاب الدعاست این بانو

عطر سبز قنوت او آمین

آسمان مدینه ی دل را

مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود

(بین این خانواده این دختر

همه ی عشق عمه زینب بود)2

 

*همه دوسش داشتن،عزیز دل همه بود ، اما بعد باباش حسین ،عمه براش میمرد ؛ بی خود نبود وقتی کاروان برگشت مدینه هر کی اززینب سراغ روضه میگرفت بی بی همه روضه ها رو میخوند حقم داره همه ی روضه ها رو فقط یه نفر دیده اونم زینبه ... اما زین العابدین میفرمایند: همه حرفاش رو که میزد - روضه خونا میدونن ماها به اون گریز آخر روضه میگیم مهم ترین جای روضه معمولا بهترین نقطه روضه ، اوج هیجان و مصیبت آخرشه-یکی دو دقیقه سکوت میکرد همه فکر میکردند روضه تمومه یه مرتبه  یه آه بلندی میکشید میگفت: "فاماالرقیه ..." جانم ... اینو گفتم بدونی من بلد نیستم بدون اشک برای رقیه شعر بخونم*

 

آسمان مدینه ی دل را

مهر و ماه و ستاره ، کوکب بود

(بین این خانواده این دختر

همه ی عشق عمه زینب بود

 

*حالا بعد زینب نوبت کیه که ازش دلبری کنه این دختر؟*

 

(نه فقط عشق حضرت زینب

آرزو و امید عباس است)2

زینت آسمان آبی

شانه های رشید عباس است

جلوه دارد میان چشمانش

همه ی مهربانی ارباب

گل بریزید آمده از راه

دختر آسمانی ارباب

آسمانها ستاره می ریزند

جبرئیل از جنان به پای او

دسته گل می فرستد از جنت

مادرش فاطمه برای او

مریم است این و یا خود زهراست

که حریمش پر از کرامات است

تا قیام قیامت این دختر

افتخار تمام سادات است

از ضریح بهشتی اش هر دم

عطر جانبخش لاله می آید

تا همیشه صدای جانسوز

گریه ی یک سه ساله می آید

 

*خیلی اهل کنایه و نکته میخواد حرف رو بگیری ...*

 

اعتکاف بنفشه و لاله

روی لبهای او چه دیدن داشت...

 

*چرا بنفشه ولاله؟من روزی شب سوم محرمم رو آخر ماه شعبان میگیرم تو رو نمیدونم ... یکی از ظریف ترین قسمت های صورت یه دختر لبای دختره ... دختر دارا شما برای رقیه باید سنگ تمام بذارید ان شاالله این خانوم قیامت تلافی کنه ... گل بنفشه رنگش کبوده ... گل لاله رنگش سرخه ... همچین که نگاش به لبای بابا افتاد خودش یادش رفت ... درداش یادش رفت ... کلی گله آماده کرده بود به باباش بگه میخواست از شام و کوفه و زجر وحرمله گله کنه اما تا نگاش به سر بابا افتاد خودشو یادش رفت ... اول گفت:کی لباتو پاره کرده؟کی موهاتو خضاب کرده