نمایش جزئیات

مناجات و توسل _ویژۀ شب جمعه اول ماه رجب ( لیلة الرغائب ) _سید مهدی میرداماد

مناجات و توسل _ویژۀ شب جمعه اول ماه رجب ( لیلة الرغائب ) _سید مهدی میرداماد

امشب شب آمال ها و آرزوهاست

درگاه حق ، امشب پر از با آبروهاست

امشب رغائب آمده ای چشم گریان

لطف الهی بر همه گشته نمایان ....

ای عاشقان امشب همه باهم نشینید

تا چهره ی آن یوسف زهرا ببینید

ای غائب از دیده بیا در جمع یاران

بنگر به سوز و حال این شب زنده داران

*آقای من ... ماه شب زنده داری و عبادت رسیده ...اومدم روزای اول ماه رجب با تو یه عهد و پیمانی ببندم ، ان شاالله ماه رجبم با همه ی عمر و زندگیم فرق کنه شروع بندگی و اطاعت از خدا باشه ... *

امشب ، شب جمعه شبه طاعات باشد

مانند قدر است و شب حاجات باشد

ای بندگان درهای رحمت را گشودم

دلهای مردان الهی را ربودم ....

یارب به حق فاطمه ، زهرای اطهر

بگذر ز جرم شیعیانت روز محشر ...

شب جمعه ست ، روز امام باقر و روز مدینه و بقیع بوده ... میخوام دلتو از مدینه ببرم کربلا و التماس دعا ...درسته شام میلاد هست ، اما شب جمعه ست ...اولین شب جمعه ی ماه رجب ، از خدا اشک بخواه ، حال و سوز بخواه ...قیامت مادرمون میاد وسط محشر ، چادرشو به سر می کنه ، منادی صدا میزنه یا اهل محشر غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ ... امام باقر علیه السلام فرمود ما اهل بیتم وقتی گرفتار میشدیم روبه قبله می گفتیم الهی به فاطمه ....قیامت خود بی بی میاد ، ندا بلند میشه فاطمه ی من ، حبیبه ی من . از منه خدا یه چیزی بخواه ( به به ، قیامتو ببین ) خدایا فاطمه میخواد لب به سخن وا کنه " ای گنه کارا میدونید اولین  خواسته ی مادرمون روز قیامت چیه؟!!میگه خدایا بزار برم وسط قیامت گنه کارای امت رو جدا کنم ... میاد مثل کبوتری که از زمین دونه جدا می کنه ... میاد دونه دونه گنه کارای امتش رو جدا می کنه ...*

به لبش خنده ی عفو و به سرش تاج شفاعت

*دوباره ندا میرسه فاطمه ی من ، حبیبه ی من ، بازم از ما چیزی بخواه ، حاجتی ، خواسته ای ؟!! ببین قیامت و فاطمه چطوری قیامت میکنه ....ای مردم ... ای گریه کنای شب جمعه .... بی بی وسط قیامت میگه خدایا (همه منتظرن ببینن فاطمه چه خواسته ای از محضر خدا داره؟) صدا بلند می کنه خدایا دلم برا حسینم تنگ شده ....میخوام یه بار دیگه حسینم و ببینم .... ندا بلند میشه فاطمه طاقت داری حسینت و نشانت بدم ؟!!یه اشاره می کنن گوشه ی قیامت و محشر ، یه نگاه می کنه آماده اید اهل ناله ؟ حسینش با بدن بی سر .....پاره پاره و زخمی و غرق خون .... یه ضجه ای میزنه بی بی ...

صدا بلند میشه "بنی" .....همه بگید حسین ......

تو محشر را کنی یکباره محشر

حسین آید حضورت لیک بی سر

تو می آیی و چشمت پر زالماس

به روی دست داری دست عباس

بازم ناله بزن ... شب لیله الرغائب و شب مناجاته ... دستتو از سرت بالاتر بگیر به رحمة الله الواسعه ....الهی العفو....