نمایش جزئیات

مناجات و توسل جانسوز ویژۀ شبهای احیا حاج حسن خلج

مناجات و توسل جانسوز ویژۀ شبهای احیا حاج حسن خلج

نروم از سر کویت چه برانی چه بخواهی

بخدایت قسم برتر از آنی که برانی

به تو مانوسمُ یک دم زِتو مایوس نگردم 

چه به عرشَم بِنشانی چه به خاکم بِکشانی

*میدونم خیلی بد کردم ... میدونم پیش تو آبرومو بردم ... اما اینو که نمیشه کسی انکار کنه مهربان خدا ، هر سال ماه رمضون شبهایِ قدر خودمو رسوندم درِخونت  ، جایی دیگه نرفتم ... چون فقط تو رو دارم ، مهربونِ من  ... الله یا الله ... الله یا الله ..."یا دَلیلَ المُتَحَیِرین ..." نگاه کن ببین حیرون موندم چه کنم و یامُعینَ العاجِزین تو کار خودم عاجز موندم بحقِ امیرَ المُومنین ...*

من بیچاره به غفلت همه جا از تو گریزان

تو کرامت کنیُ باز بسویت بکشانی

هرچی خواهی بسرم آر ولی روی مگردان ...

*وای بحالِ روزیکه تا دهنمُ باز میکنم باهات حرف بزنم ، بفرمایید ملائکۀ من ببینید این چی مخواد هرچی میخواد بدید فقط صداشُ من نشنوم ...*

 هرچه خواهی بسرم آر ولی روی مگردان

هرچه دادی بِستان لیک خودت را نستانی

*من همه دارُ ندارم تویی خدا ... همه کس وکارم تویی خدا ... یه وقت نکنه خودتُ از من بگیری ... بی خدایی بد دردیه ...*

وای از سختیِ جان کندنُ از لحظه مردن

 *به پیغمبر عرض کردن ای پیغمبر خدا ، جان دادنُ چگونه تصویر میکنید ؟ فرمود مثل پوست کندنیست که سَلاخ از یه حیوانی که ذِبح کرده پوست میکنه  اما فرقش اینه سلاخ اول سرُ جدا میکنه بعد پوستُ میکنه جان کندن مثل اینکه زنده زنده پوستُ از بدن بکنند ...*

وای از سختیِ جان کندنُ از لحظۀ مردن

 تو مگر پیشتر ازمرگ علی را برسانی

خدایا ما علی رو دوس داریم ... خدایا ما دِلمون برا امیرالمومنین می تپه ... خدایا اسمِ همسرش میاد ، قلبامون آتیش میگیره ...آی خدا ....خدا میبینی اینا چه جور مادرین ... یه جوری مادَرییَن شبِ شهادتِ بابا هم برا مادر زار میزنند ... یا زهرا ....