نمایش جزئیات

مدح خوانی زیبا _ ویژۀ میلادِ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی

مدح خوانی زیبا _ ویژۀ میلادِ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی

رمضان بهشتِ خدا شده زگلِ جمالِ تو یاحسن مه نیمه اخترِ کوچکُ مهِ نو هلال تو یاحسن یَمِ علمُ حکمتُ معرفت نَمی از کمال تو یاحسن دلِ دشمنانِ تو را برد نبوی خصال تو یاحسن صفحاتُ متنِ کتابِ حق رخ و خط و خال تو یاحسن به خدا رسیده زبندگی طَیَرانِ بالِ تو یاحسن تو چراغ بزمِ وصال حق تو بهار خُلدِ مُخلدی تو خدایِ حُسنُ ملاهتی تو یگانه عبد مویدی تو به جسم،جانِ کتابِ حق تو به روح،روح مجردی تو کمال کل کمال ها،تو جمال خالق سرمدی تو علی تو فاطمه تو حسن تو حسین یا که محمدی که عیان جَلالتِ پنج تن بُود از جلال تو یاحسن تو محیطِ عالم حکمتی تو مه سپهر امامتی تو زمام دار مشیتی تو امامِ صبر و شهامتی تو مه سپهر ولایتی تو تمام جود و کرامتی تو خدای را رخ و جلوه ای تو رسول را قد و قامتی تو پناهِ خلق دو عالمی تو شفیع روز قیامتی نه عجب که عفو کند خدا،همه را به خال تو یاحسن نه عجب که فخر کند خدا به ملک زشوق عبادتت نه عجب که غنچه به صبح دم شِکفد به عرض ارادتت همه انبیا شده معترف به جلال و مجد و سیادتت زطلوع صبح خجسته تر شب جان فزایِ ولادتت من و لطف و جود و عطای تو که کرم بود همه عادتت به عطا و حِلم و کَرم کسی نبود مثال تو یاحسن به تمام دین خدا قسم که تمام دین خدا تویی به بهشتُ ارضُ سما قسم که بهشتُ ارض و سما تویی به مقامُ سعیُ صفا قسم که مقامُ سعیُ صفا تویی به قیامُ صبرُ رضا قسم که قیامُ صبرُ رضا تویی به دعا و روح دعا قسم که دعا و روح دعا تویی شده اقتدار ستمگران همه پایمال تو یاحسن ولی خدا ثمرِ نبی گوهر علی دُّر فاطمه نگهت مسیح و مسیحِ جان نفست شفایِ دل همه دهنِ تو چشمۀ معرفت سخنِ تو آیتِ محکمه همه را به عشق تو های و هوی همه را به ذکر تو زمزمه به محبت تو مرا بود زِشرار نار چه واهمه که بهشتِ لطف خدا شده دلم از خصال تو یاحسن تو سجودِ من،تو رکوعِ من،تو سلام من،تو نماز من تو مطاف من،تو طواف من،تو عراق من،تو حجاز من تو شرارِ سوز و گداز من تو بهار گلبن راز من تو سرور من تو نوای من چه بسوز من چه بساز من نبود قسم به ولایتت به گل بهشت نیاز من اگرم به دست جوانه ای رسد از نهال تو یاحسن هِله ای تَکلّم قدسیان شب و روز نقل روایتت صفحاتِ مصحف جان پر از صور لطیف حکایتت به محبتت به مودتت به کرامتت به عنایتت که بُود نگاهِ توسلم به چراغ راه هدایتت به خدا قسم خجلم زتو که به ادعای ولایتت به زبان محب تو بوده ام به عمل مَلال تو یاحسن منم آن که باهمه زشتی ام سرِ خود به خاک تو سوده ام چو دو چشم خویش گشوده ام به محبت تو گشوده ام دل خلق را به فضائل و به مناقب تو ربوده ام به علی قسم،به نبی قسم،به خدا محبت تو بوده ام به ولای تو،به ثنای تو،غزل و قصیده سروده ام زتو گفته ام زتو خوانده ام به زبان حال تو یاحسن