نمایش جزئیات

مدح و توسل ویژۀ میلادِ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

مدح و توسل ویژۀ میلادِ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه

ادب کنیم و به خیرالورا سلام کنیم

پس از نبی به شَهِ لافتی سلام کنیم

بیا به حضرتِ خیرالنّسا سلام کنیم

به ماهِ نیمه ی ماه خدا سلام کنیم

سلام حضرت دلبر ، سلام قُرص قمر

سلام عصاره ی ناب محمّد و حیدر

سلام ای ثَمرِ کوثر خدای علی

سلام ای جلوات خدانمای علی

سلام ، پاسخ شیرین ربّنای علی

تو آمدی به زمین تا که پا به پای علی

به داد این همه بیچاره ی گدا برسی

شبیه یک پدر مهربان به ما برسی

چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت

مدینه کعبه ی آمال شد از آمدنت

دعا چه قدْر سبکبال شد از آمدنـت

سپیدْ بخت و خوش اقبال شد از آمدنت

پر از تب تو و مستی بی حساب شدیم

نه اربعین ، شَبِ نیمه ، شراب ناب شدیم

خوش آمدی به زمین ، با دَمِ پیمبری ات

خوش آمدی به زمین ، با وقار مادری ات

خوش آمدی به زمین ، با شکوه حیدری ات

شبِ ظهور تو ، ماییم و ذرّه پروری ات

نشسته ایم همه با تو هم سخن هستیم

دم سحر شده و مَستِ  یا حسن  هستیم

چه قدر طعم لب سرخ تو چشیدنی است

چه قدر ناز ملیحانه ات کشیدنی است

جمال ماه تو ای حُسن محض دیدنی است

به نقد جان گران عشق تو خریدنی است

سخن به وصف تو هرگز به انتها نرسد

 به حُسنِ خُلق و وفا کس به یار ما نرسد

چه قدر در رمضان ، گفتن از تو می چسبد

چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو می چسبد

چه قدر با هیجان گفتن از تو می چسبد

و در قُصورِ جنان ، گفتن از تو می چسبد

چرا که گفته نبی : سیّدالشّبابی تو

که چشمْ روشنی مُـوْقفِ حسابی تو

از آفتابِ جهانْ تاب ، آفتاب تری

تو از تمام قبیله ، نبی مآب تری

تو صاحب کرم و لطف بی حساب تری

تو از همه ، به جلالت ابوتراب تری

اگر تو جلوه کنی آن چنان که می باید

خـروش  یا حسن  از هر کناره می آید

تبسّم تو ، تمنّای هر چه آیینه اسـت

تویی طبیب دلِ هر کسی که غمگین است

صدای گرم تو تسکین درد سنگین است

فدای لهجه ی قرآنی ات که شیرین است

عجیب نیست که در کوچه راهبندان است

حَسن نشسته و مشغول ختم قرآن است

طلب کنم ز خدا رزق خود به نامِ  حسن

که سفره ی دو جهان است بار عام حسن

چرا به سجده نیفتم به احترام حسن ؟

 حسن امام من است و منم غلامِ حسن

کریم آل مُحمّد ، به روز رستاخیز

به جز ولای توأم نیست هیچ دستاویز

خیال می کنم امشب که او حرم دارد

مضیف دارد و صحن و ضریح هم دارد

در آستانه ی خود ، خادم عجم دارد

کنار نام حسین ، اسم او عَلَم دارد

خیال می کنم امشب مدینه آزاد است

بقیع چون حرم شاه طوس ، آباد است

شاعر محمدقاسمی

 

 *پیغمبر بعضی ها گفتند: فرمودند:زور آزمایی کنند،بعضی ها هم گفتند: تسبیح رو پاره کرد گفتند هر کس بیشتر دانه هارو پیدا کرد برنده است...یه وقت نگاه کردند،دیدن دو برادر،حسن و حسین شروع کردن به جمع کردن دونه های تسبیح،یه وقت دیدن مادرش زهرا داره میگه:جانم حسین،علی میگه:جانم حسین،کنیزها هم گفتند:جانم حسین،اما دیدن پیغمبر زیر لب داره یه اسمی رو میگه و گریه میکنه،هی میگه:جانم حسن...فاطمه نگاه کرد،گفت:بابا! خودتون فرمودید:بچه ی کوچیک تر رو تشویق کنند،چطور داری میگید: جانم حسن! صدا زد:عزیزم! دیدم تو میگی:حسین..علی میگه:حسین..نگاه کردم بر عرش دیدم ملائکه ها میگن:حسین...دیدم اینجا حسنم خیلی غریبِ،پیغبر مژده داد فرمود:در قیامت همه گریانند اما اشک ریزان حسن خندانند...اما می دونید غریب به کی میگن؟ غریب به اونی که حرم نداره نمیگن،غریب به کسی که زائر نداره نمیگن،غریب به کسی میگن:که جلو چمش مادرش رو کتک بزنن...*

 

 یارب نصیب هیچ غریبی دگر نکن

دردی که گیسوان حسن را سفید کرد

 با صد امید حامی مادر شدم ولی

سیلی زنی امید مرا نا امید کرد

 ای غریب حسن....