نمایش جزئیات
الوداع ای زینب غم پرورم
الوداع ای زینب غم پرورم الوداع ای دختر بی مادرم
زینبا هنگام وصل یار شد بر عزیزان آخرین دیدار شد
زینبا عمر به پایان آمده وعده ی دیدار جانان آمده
گر شدی امروز ای خونین جگر از جفای ابن ملجم بی پدر
از یتیمی آنقدرافغان مکن خانه ی صبر مرا ویران مکن
صبر کن ای زینب زار حزین گریه ها در پیش داری بعد از این
گریه ها خواهی نمود ای بینوا روز عاشورا بدشت کربلا
گریه ها خواهی نمود ای قهرمان از فراق روی عباس جوان
گریه ها خواهی کرد چون ابر بهار روی نعش اکبر نسرین عذار
گریه را بگذار ای نور دو عین از برای جسم عریان حسین
نمی دانم اینجا به زینب خیلی سخت گذشت یا آن لحظه ای که آمد در گودی قتلگاه ، شمشیر شکسته ها را کنار زد ، صدا زد: عزیز دلم می خواهم صورتت را ببوسم اما سردر بدن نداری ، اما یک جایی را می بوسم که پیغمبر نبوسید ، علی نبوسید ، فاطمه نبوسید ، یک وقت دیدند لبها را گذاشت بر آن رگهای بریده ....
منبع: کتاب گلچین احمدی