نمایش جزئیات
چه شبی بود امشب
دیروز می گفتیم آقا چند روز مهمان ماست، حالا می گیم چند ساعت امشب در بستر می افته،
سخنانش چو در آویزه گوش
مسجد کوفه هنو زش مد هوش
چه شبی بود امشب، آیت خدا امیر المو منین ،نباء عظیم، دخترش می گه دیدم حال مخصوصی داره ،به آسمان نگاه می کنه، شیر و نمک گذاشتم فرمود: یکی را ببر، عمری با خون دل گذرانده، برا مردم و دین زحمت کشیده ،مزدش اینه، ضربت بزنن تو فرق نازنینش ،وقتی می رفت بیرون،مرغابی ها جلویش را گرفتند، خواستند کنار شان بزنند، فرمود رهایشان کنید،بعد از این وا علیا بلند خواهد شد.