نمایش جزئیات
متن روضه شهادت امام علی علیه السلام(گریز بیست و هشتم)
امام علی (ع) در فضیلت جهاد صحبت میکردند و در ضمن از لشکریان خود گلایه مینمودند ..یکی از فرماندهان لشکر غارتگر معاویه به شهر مرزی (انبار ) حمله کرده است و نماینده و فرماندار من را کشته و سربازان و مرزداران شما را از آن سرزمین بیرون کرده . به من خبر رسیده که یکی از آنان به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که در پناه اسلام جان و مالش محفوظ بوده وارد شده وخلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره های آنه را از تنشان بیرون آورده است ....در حالی که هیچ وسیله ای برای دفاع جز گریه کردن و التماس کردن نداشتند .آنها با غنیمت فراوان برگشته اند بدون آنکه حتی یک نفر از آنها زخمی باشد یا قطره ای خون از آنها ریخته شود . اگر به خاطر این حادثه مسلمانی از روی تاسف بمیرد ،ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار و به جا است . یا امیرالمومنین !خلخال از پای یک زن ذمی وغیر مسلمان در آوردند: فرمودید :اگر مسلمانی از این مصیبت جان دهد سزاوار است .عرض میکنم :یا علی جان ! پس چه میگفتید اگر عصر عاشورا در کربلا بودید آن هنگامی که به سمت خیمه ها حمله ور شدند و خیمه ها را آتش زدند .و هر چه را میدیدند غارت میکردند . فردی همانطور که خلخال از پای یکی از دختران ابا عبدالله در میاورد گریه میکرد . فرمود :پس چرا خلخال مرا می ربایی؟گفت : اگر من نربایم دیگری این خلخال را میرباید.....
تا برسنان شد راس تو از بهر غارت
در خیمه وارد شمر و خولی و سنان شد
بردند معجر از سر و خلخالم از پای
سر تا به پایم خسته از جور خسان شد
باباپس از قتل تو از بیداد دشمن
صد گونه ظلم و جورو کین برکودکان شد
بابا چسان جسم تو رت صد چاک بینم
کز دیدنش از دل برون تاب و توان شد
شاعر:غلامرضا نوایی کاشانی
منبع:كتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید