نمایش جزئیات

روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی

روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی

شبِ ضربت خوردن  امیرالمؤمنینِ، امشب اون شبیِ که ندایِ "فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه " از محراب مسجد کوفه بلند شد،امشب تا صبح که درِ خونه ی خدایی،هی بگو:ای وای علی،ای وای علی...اصلاً از اعمال شبِ نوزدهمِ،هرکی نگفته بگه:" اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمِیرَالمُؤمِنِین" خدای ابن ملجم رو لعنت کن،فقط ابن ملجم نیست،اونهایی که خون به دلِ علی کردن...آقایِ مظلومم!...

اِبن شهرآشوبِ مازندرانی یه روایت عجیبی نقل کرده: "أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام لَمْ یَقُمْ مَرَّةً عَلَى الْمِنْبَرِ"امیرالمؤمنین از هیچ منبری بالا نرفت"إِلَّا قَالَ فِی آخِرِ كَلَامِهِ قَبْلَ أَنْ یَنْزِل"اِلا اینکه آخرین حرفش یه جمله بود"مَا زِلْتُ مَظْلُوماً،مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِیَّهُ" از وقتی پیغمبر از دنیا رفت،منِ علی همیشه مظلوم واقع شدم....

ای خدا! دلم میخواست امشب مسجد کوفه بودم،روبرویِ محراب می نشستم،برای آقام گریه می کردم...

مجلسی روایت کرده: "فلمّا احسّ الامام بالضّرب"وقتی آقایِ ما ضربه ی شمشیر رو حس کرد،"لم یتأوّه" ناله نزد"وَ صَبَرَ " صبر کرد،"وَ وَقَعَ عَلی وَجهِه"علی با صورت رو زمین افتاد....

شبِ زیارتیِ امام حسینِ،علی جان شنیدم پسرات کربلا با صورت رو زمین افتادن،شنیدم عباست از شما یاد گرفت،وقتی دستِ راستش رو جدا کردن،صبر کرد"فَقَطَعَ یَدَهُ الْیُسْری مِنَ الزَّنْدِ" دست چپ رو که جدا کردند صبر کرد....آی عاشقا! دلِ شنیدنش رو دارید یا نه! "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" یه تیری اومد به مشک اصابت کرد،آب ریخت،اینجا پسرش چه کرد؟"وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" عباس همین طور ایستاد...یه چیزی باید به این حیرت خاتمه بده،یه وقت عمود آهن به سرش زدن،مثل بابایِ غریبش با صورت به زمین افتاد...*

 

علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست

تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد

علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد

ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد

 

ده مرتبه صدا بزنید: یا حسین....