نمایش جزئیات
روزام شده مثل شب ها زندگی بی رنگه-حاج محمود كریمی
روزام شده مثل شب ها زندگی بی رنگه
یه عمریه بعد زهرا به خدا دلم تنگه
من دیگه رفتنیم کارم تمومه
وای که به سینه ی من نفس حرومه
اون که منو می کشه بغض گلومه
خدا نگهدار که من مسافرم ای روزگار
زمزمه کردم نماز آخرم ای روزگار
بساز از امشب با قلب دخترم ای روزگار
یا علی یا علی
ستاره دلواپس این غروب سنگینه
بگو به خورشید که فردا علیو نمیبینه
من که میرم با هزار راز نگفته
باز همه یخاطره ها یادم می افته
از غم این روزگار دلم گرفته
وفا نکردی با من که حیدرم ای روزگار
امون ندادی به چشمای ترم ای روزگار
بساز از امشب با قلب دخترم ای روزگار
خدا نگهدار که من مسافرم ای روزگار
زمزمه کردم نماز آخرم ای روزگار
بساز از امشب با قلب دخترم ای روزگار
به راه تو بی قراره سینه ی پر رازم
بیا بیا فاطمه جان آماده ی پروازم
ای که بدون تو این دلم شکسته
ای چشما تا تو نیای نمیشه بسته
جون میده با قدمت حیدر خسته
منو رها کن دیگه می خوام برم ای روزگار
......یارم بالا سرم ای روزگار
بساز از امشب با قلب دخترم ای روزگار
می روم به خاطر دلم
می روم به سوی حاصلم
می روم ولی شکسته بالم