نمایش جزئیات
سینه زنی سنگین_شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام_حاج محمود کریمی
از تو سر و ز مادر من سینه ای شکست تا صبح حشر بر سر و بر سینه میزنم (جدم که نیست در بر تو،مادرم که نیست دارم به جای چند نفر سینه میزنم)2 (من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت زخمی که شد عمیق مداوا نمیشود)2 *** گر چند ضربه هم زده بودند،باز هم پیشانی تو بیش از این وا نمیشود گفتند:گفته ای که مرا کوچه میبرند میخواهم از بیان خودت بشنوم بگو گفتند گفته ای که مرا کوچه میبرند میخواهم از بیان خودت بشنوم بگو *** گفتند گفته ای که تماشام میکنند میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو بابا خودت بگو سر بازار میروم بابا خودت بگو که گرفتار میشوم بابا خودت بگو به سرم سنگ میزنند بابا خودت بگو بدون علمدار میشوم