نمایش جزئیات
سینه زنی سنگین زیبا ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی
وا نشد جبریل اگر سمت نجف بال و پرش
بهتر آنکه بر زمین جاری شود خاکسترش
خوش به حال آن کبوتر بچه ای که تا سحر
میپرد از صحن ایوانش به صحن دیگرش
داستان سنگ و زر یعنى که ما و فضه اش
قصۀ شاه و گدا یعنى که ما و قنبرش
در مقام آخریت بود , دیدند اولش
در مقام اولیت بود , دیدند آخرش
خاک را گل میکند گل را خلائق میکند
نیست هرکه خلق مولا خاک عالم برسرش
اینهم از ظرفیتِ دنیاىِ بى ظرفیت است
هرکه او را میپرستد مینویسد کافرش
با على یکتاپرستم , ورنه میخواهم چکار
آن خدایى را که این آقا نباشد مظهرش
با على یکتاپرستم , ورنه میخواهم چکار
آن خدایى را که این آقا نباشد مظهرش
آرزوى مرگ کردن چارۀ کارش بود
سائلی که دست خالى میرود از محضرش
چهارده قرن است دارد رزق ما را میدهد
با همان یک مرتبه بخشیدن انگشترش
آه .. ظلمت آه .. ظلمت آه .. ظلمت میشود
واى اگر خورشید را روزى براندازد درش
مرتضى یعنى قسیم النار والجنه ولى
هست معیارش دراین تقسیم حب همسرش
تازه کعبه آبرویی یافت و قیمت گرفت
همچنانی که صدف قیمت گرفت از گوهرش
از در کعبه نرفت و بر در کعبه نرفت
چونکه باید بعد ازین کعبه بیاید بر درش
به خودش که جای خود حتی به خاک پاش هم
هر کسی شک میکند شک میکنم به مادرش
کور دلها احمقند احمق چه میفهمد، علی
جان احمد بود که خوابید بین بسترش
جز علی و فاطمه دیگر ندیده روزگار
اینقدر شرمنده باشد همسری از همسرش
شاعر : علی اکبر لطیفیان