نمایش جزئیات

سینه زنی جانسوز ویژۀ شب جمعه با نوایِ حاج حسین سیب سرخی

سینه زنی جانسوز ویژۀ شب جمعه با نوایِ حاج حسین سیب سرخی

نمیره از یادم که شد سرت جنجال سنان چه بد میزد وای من از گودال

تو قتلگاه دیدم ، شد بدنت پامال تنت رو له کردن ، وایِ من از گودال

پیکر مجروحت ، افتاده بود بی حال همه می خندیدن ، وای من از گودال

تنت رو برگردوند ، ضربشو مالامال میزد جلو چشمام ، وایِ من از گودال

سرُ برید آخر ، همه شدن خوشحال هزار دفه مُردم ، وای من از گودال

با ذوالجناح اومد ، با زینِ خونین بال به زیر لب گفتم ، وایِ من از گودال

تو خیمه ها از ترس ، می لرزیدند اطفال سایه‌ی تو کم شد ، وایِ من از گودال

بعد تو شد غارت ، گوشواره و خلخال سرت رو هم بردن ، وای من از گودال

تو رفتی و کم شد ، از سر من اقبال دلم رو خون کردن ، وایِ من از گودال

به جسمت از همه بدتر سنان اهانت کرد به پیش چشم خودم نیزه در دهانت کرد

بدنت زیرِ نیزه در گودال خاطرم هست خسته جان دادی چه خداحافظی تلخی بود چه غریبانه جان دادی

حسین ، وای ...

.

.