نمایش جزئیات
روضه و توسل به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع)ویژۀ شب جمعه بنفس حاج مهدی رسولی
بینِ کبوتران تو تنها ترین منم نذرِ تو کرده مادرِ من دیده و تنم من از تبار در به درانِ تواَم حسین کربُبَلایِ تو به خدا شهر و موطنم والله بهر جنت و رضوان نیامدم در آتشم بیافکن و بنگر که هی زنم آنجا میانِ شعله اگر رخصتم دهند دیوانه وار از غم تو سینه می زنم *شبا شبایِ مناجاتِ .. آخرین شب جمعۀ ماه رمضان .. امشب اومدم بگم من بد من که ادعایی ندارم ..* نوایِ اکبر ناظم ندارم اما باز نوازشم بکنی دلنواز می خوانم *فردا قیامت اگه ببینمت یه چیز بهت میگم آقا .. میگم من بد ، من آلوده ، فقط اومدم بهت بگم آقا شنیدم داشتی حرف میزدی حرفتُ قطع کردن .. به غیرتم برخورده آقا .. دو سه جمله و التماسِ دعا .. یه نگاهی کرد و صدا زد حسین :* میان این همه نیزه که رو به پایین است نوایِ زینب توست میرود بالا .. *یهو دیدن بلند شد دست سکینه رو گرفت ، دخترم بلند شو .. عمه جان چی شد ما که تازه اومدیم کنار بابا .. صدا زد بچه ها پاشید بریم.. حسین جان یه زائرِِ دیگه ام داری .. تا زینب اینجاست این زائرت جلو نمیاد .. (کیه؟!) صدا زد حسین :* با ندایِ من و تو خیره شده چشم رُباب خواندم از طرز نگاهش که منم دل دارم *شب جمعه ست بزار صدا ناله ت برسه کربلا .. اربابِ منو شما سر رو خاک گذاشته بود میگفت لا مَعْبُود سِواكَ .. یا غِیاثَ المُستَغیثینَ .. ایننوای عاشقانه رو یه حرام زاده قطع کرد .. گفت حسین هنوز زنده ای داری نفس میکشی ؟! ببین دارن میرن سمت خیمه ها ... میگن اربابتون به یه نیزه شکسته تکیه داد .. یه مقدار خودش رو از زمین بلند کرد ، گفت اول بیایید کارِ حسینُ تموم کنید ... حسین .... دو دستم را در درونِ آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم ..