نمایش جزئیات

دعای ابوحمزه ثمالی_شب4 رمضان _ استاد حاج منصور ارضی

دعای ابوحمزه ثمالی_شب4 رمضان _ استاد حاج منصور ارضی

در های و هوی ما به خدا که خدا نبود

دیگر بس است که هیجان را طلب کنیم

موسی به یُمن ضعف تکلم کلیم شد

باید که از سکوت، بیان را طلب کنیم

جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه

بگذار اختیار زبان را طلب کنیم

*این زبون با من چه کرده؟! بیچارم کرده*

حاجات ما به درد تقرّب نمی‎خورد

تو یادِمان بده که همان را طلب کنیم

وقتی کنار رحمت دریا نشسته‎ایم

حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم

حیف است جای دردو دلِ هم جواری‎اَش

هی از کریم لقمه نان را طلب کنیم

یک‎بار هم برای رضای خدا نشد

که حاجت امام زمان را طلب کنیم

 

*بعضی از بزرگان فرمودند:یکی از عباد و اوتاد درجمکران خدمت حضرت رسید . آقاجان طریق را ه را به ما نشان بده ،فرمود: این قدر بگم همه اینایی که میان اینجا دنبال حاجت خودشونند هیچ کسی نیست دنبال حاجت من باشه...*

 

از دست‎های ضامن آهو خدا کند

تضمین این رفاقت‎مان را طلب کنیم

حاجات نوکرت، رمضان هم محرم است

بودن کنار سینه‎زنان را طلب کنیم

گمنامی شهید به ما درس می‎دهد

ما زنده‎ایم نام و نشان را طلب کنیم

 

*این مسیر یه جوریه آدم وقتی عاشق میشه دیگه هیچی نمیخواد ...گفت:وقتی دیدم داشت میرفت به سمت میدون مین پلاکشو کند،گفتم چرا این کارو میکنی؟!! گفت:میخوام مثل مادرم زهرا بی نام ونشان باشم قربان معرفتتون آی شهدا ... یه ذره هم برای ما بخواین ...آی سینه زن ها ی عباس برای ما هم دعا کنید ... آی شهدا ...

 

الهی بحجة ابن الحسن الهی العفو....*

اِلهى لا تُؤَدِّبْنى بِعُقُوبَتِکَ، وَلا تَمْکُرْ بى فى حیلَتِکَ*مگه من کیم بخوای با مکرت با من برخورد کنی؟!! من همینطوری زمین خورده ام،آدم زمین خورده رو نمیزنند ... دستش رو میگیرن آخدا ...*

مِنْ اَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یا رَبِّ، وَلا یُوجَدُ اِلاَّ مِنْ عِنْدِکَ،وَمِنْ اَیْنَ لِىَ النَّجاةُ، وَلا تُسْتَطاعُ اِلاَّ بِکَ،لاَ الَّذى اَحْسَنَ اسْتَغْنى عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ،وَلاَ الَّذى اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیْکَ *بی ادبی کردم...جرات کردم...*وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ، یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ*قربون اسمت برم..* بِکَ عَرَفْتُکَ*راستشو بخوای خودت آدرس دادی به من اگه معرفتی هم باشه به وجود خودت به من رسید..*

. .

وَاَنْتَ دَلَلْتَنى عَلَیْکَ،*به همه میگم تو دست منو گرفتی تو این محیط و مسجدت آوردی...اون قده از کسا تو این مسجد مناجات کردن و زیر خاک خوابیدن...* وَدَعَوْتَنى اِلَیْکَ*خودت دعوتنامه در خونم فرستادی* وَلَوْ لا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ،اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَدْعُوهُ فَیُجیبُنى *قربون اون خدایی برم تا صداش میزنم جواب میده...من باور نمیکنم بعضیا میگن هرچی خدا رو صدا میزنیم جواب نمیشنویم...آخدا...*وَاِنْ کُنْتُ بَطیـئاً حینَ یَدْعُونى،وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى اَسْئَلُهُ فَیُعْطینى*تا در گداییمو میزنم زود عطا میکنی میگی بیچارست* وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یَسْتَقْرِضُنى*ولی من بخیلم وقتی قرض میخوای*وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتى، وَاَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفیع فَیَقْضى لى حاجَتى،اَلْحَمْدُللهِِ الَّذى لا اَدْعُو غَیْرَهُ، وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لى دُعآئى*خدایا شکرت که هر چی غیر در خونه تو بود زدم و جوابم رو ندادن. اما تو مهربونی، تو مهربونی،بابا سال ها مشغول عبادت ومناجاته در کوه،امتحانش کرد دوسه روز روزیشو نرسوند صداش درآمد،از گرسنگی از کوه سرازیر شد،برم ببینم کجا میتونم غذا پیدا کنم!اومد در خونه غیر خدایی؛یارو اصلا دین نداشت،گفت گرسنمه یه ذره غذایی نونی چیزی بهش دادن اومد بره دید سگه ایستاده پارس کرد یه مقدار نون رو داد بهش دفعه دوم خواست نون رو داد آخر سر همه نون رو داد باز پارس کرد گفت:چقدر بی چشم و رویی همه رو دادم بهت سگه به زبان فصیح گفت:من بی چشم و روام یا تو؟70سال خدا بهت روزی داد دوسه روز روزیتو نداد تو چه کردی؟!!*

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى لا اَرْجُو غَیْرَهُ، وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئى،وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى وَکَلَنى اِلَیْهِ فَاَکْرَمَنى*خدارو سپاس میکنم اون خدای خوبی که وقتی منو به خودش وامیگذاره خیلی به من کرامت میکنه منو گرامی میداره*وَلَمْ یَکِلْنى اِلَى النّاسِ فَیُهینُونى*خدا نکنه آدم روشو به مردم بکنه دوسه دفعه میای جلو و یه چیزی میگی زود هول میکنند*

وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىٌّ عَنّى*قربون اون خدایی برم که منو دوست داره درحالیکه غنی بالذاته،ذره ای محبت احتیاج نداره*وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذى یَحْلُمُ عَنّى حَتّى کَاَنّى لا ذَنْبَ لى*چنان خدا با حلمش با من برخورد کرده کانه من گناهی نکردم ...*فَرَبّى اَحْمَدُ شَىْء عِنْدى*بهترین کس پیش من همین خداست* وَاَحَقُّ بِحَمْدى*حقشه حمدشو بگم*اَللّـهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیْکَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیْکَ مُتْرَعَةً*ما کور بودیم این چشمه ها رو ندیدیم،تو امین الله میخونیم"و مناهل الظماء مترعه"برای یک یکمون چشمه ی سوا سوا گذاشتن بریم اون ور میفهمیم چیه ...*وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَةً، وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیْکَ لِلصّارِخینَ مَفْتُوحَةً*در خونش بازه برای اونا که دادو فریاد میکنند؛ بعضی وقتا ماهم این جوری دادو فریاد میکنیم،بعضیا اصلا آبروریزی میکنند میگن یه چیزی بدید به این بره،ما مهمونی داریم،مهمونی به هم نخوره*وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجى بِمَوْضِعِ اِجابَة، وَلِلْمَلْهُوفینَ بِمَرْصَدِ اِغاثَة،وَاَنَّ فِى اللَّهْفِ اِلى جُودِکَ، وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ، وَمَنْدُوحَةً عَمّا فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ،وَاَنَّ الرّاحِلَ اِلَیْکَ قَریبُ الْمَسافَةِ،*باور کن هر کی بیفته تو راه محبوبش خدای کریم میبینه چقدر زود رسیده*وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاَّ اَنْ تَحْجُبَهُمُ الاَْعْمالُ دُونَکَ، وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیْکَ بِطَلِبَتى، وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِحاجَتى، وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتى، وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلى، مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقاق لاِسْتِماعِکَ مِنّى، وَلاَ اسْتیجاب لِعَفْوِکَ عَنّى، بَلْ لِثِقَتى بِکَرَمِکَ وَسُکُونى اِلى صِدْقِ وَعْدِکَ*آرامشی که من دارم مال اون وعده صادقته، اگر مواظب باشی من تو رو به حسین میرسونم* وَلَجَأى اِلَى الاْیمانِ بِتَوْحیدِکَ، وَیَقینى بِمَعْرِفَتِکَ مِنّى اَنْ لا رَبَّ لى غَیْرُکَ*کی مثل من خدایی مثل تو داره ...

. .

لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ*من غیر تو پروردگاری ندارم*اَللّهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ، وَوَعْدُکَ صِدْقٌ: وَاسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَلَیْسَ مِنْ صِفاتِکَ یا سَیِّدى*آقای من! اصلا به صفات تو نمیخوره آقای من!!چی رو؟!!* اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ*تو بیا در خونم گدایی کن* وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ*گفت:حالا که در رو زدی از من خواستی هیچی بهت نمیدم، اصلا دور از صفاتته*وَاَنْتَ الْمَنّانُ بِالْعَطِیّاتِ عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ*

 

صابخونه مثل سگا ولم نکن

پشت در این همه معطلم نکن

گدایی که شب میاد در میزنه

صابخونه میاد بهش سر میزنه

 

وَالْعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ، اِلهى رَبَّیْتَنى فى نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ صَغیراً*تو،تو کودکی و بچگی و شیرخوارگی هم به من نعمت دادی* وَنَوَّهْتَ بِاسْمى کَبیراً*من رو خودت بزرگ کردی*فَیا مَنْ رَبّانى فِى الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ*حالا که تو دنیا این جوری باهام برخورد کردی* وَاَشارَ لى فِى الاْخِرَةِ اِلى عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ،مَعْرِفَتى یا مَوْلاىَ دَلیلى عَلَیْکَ، وَحُبّى لَکَ شَفیعى اِلَیْکَ*به خودت قسم محبت تو بود که من رو تا اینجا رسوند* وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَلیلى بِدَلالَتِکَ، وَساکِنٌ مِنْ شَفیعى اِلى شَفاعَتِکَ، اَدْعُوکَ یا سَیِّدى بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ*تو رو صدا میزنم با زبونی که گناه اونو لالش کرده*رَبِّ اُناجیکَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ*تو رو صدا میزنم،داد میزنم در خونت با قلبی که جرم و گناه اون رو هلاکش کرده*اَدْعُوکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً، اِذا رَاَیْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبى فَزِعْتُ*هر وقت یادم میفته که تو گناهام رو دیدی داد میزنم...*وَاِذا رَاَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ*هر وقت کرمت رو میبینم باز طمع میکنم*فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ راحِم*الهی العفو ... قربون العفو گفتنت! جوون در خونه خدا العفو بگه...*وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظالِم*اگر منو عذابم کنی گردن خودمه نه که تو ظلم کرده باشی*حُجَّتى یا اَللهُ فى جُرْاَتى عَلى مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانى ما تَکْرَهُ، جُودُکَ وَکَرَمُکَ،وَعُدَّتى فى شِدَّتى مَعَ قِلَّةِ حَیائى*با همه بی حیاییم دارم در خونت داد میزنم،آخه آدمی که گیر کرده باشه تو شدت و حدت افتاده باشه به هر وضعیه میگه بذار خوار بشم برم در این خونه...با همه بی حیاییم آمدم..* رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ، وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَیْنَ ذَیْنِ وَذَیْنِ مُنْیَتى ....

 فَحَقِّقْ رَجآئى، وَاسْمَعْ دُعآئى، یا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داع، وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج،عَظُمَ یا سَیِّدى اَمَلى، وَسآءَ عَمَلى*هر دوتاش عظیمه..هم گناهم هم آرزوم* فَاَعْطِنى مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلى*اگه میخوای منو ببخشی به اندازه آرزوم ببخش*وَلا تُؤاخِذْنى بِاَسْوَءِ عَمَلى*راستی راستی من رو به بدی عملم مواخذه نکن*فَاِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ*یا کریم!اگه میخوای مجازات کنی اونایی که آقام امام چهارم رو اذیت کردن ... تازیانه مهم نیست، زنجیر به بدن که تکون دادن خون ریخت مهم نیست، دست بسته ، آتش به سر مهم نیست،تو کوچه شام و کوفه از بالای بام خاکستر ریختن، جلوی آقام می اومدن به این زن ها نگاه کنند ... سرهایی که اطراف محمل هاست در عوض سرها به آل الله نظر سوء کنند ... *خدایا اونا رو مجازات کن*لذا تا یه آشنا پیدا کرد گفت:اول پولی بده به این نیزه دارا این سرها رو ببرن کنار آخه این نانجیبا به نوامیس ما نظر دارن ...حسین ...*وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ،وَاَنَایا سَیِّدى عائِذٌ بِفَضْلِکَ،هارِبٌ مِنْکَ اِلَیْکَ*من پناهنده به تو شدم* مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً، وَما اَنَا یا رَبِّ وَما خَطَرى،هَبْنى بِفَضْلِکَ،وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ*بهترین صدقه به ما گداها اینه که ما رو ببخشی* اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسَتْرِکَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخى بِکَرَمِ وَجْهِکَ،فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُکَ ما فَعَلْتُهُ*اگر میدونستم یکی از این اهالی ارگ گناه کردن من رو میبینه اصلا گمانم به گناهان نمیرفت*وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ،لا لاَِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ*نه که بخوام تو رو کوچیک بدانم بگم ندیدی! تو دیدی همه رو...* وَاَخَفُّ الْمُطَّلِعینَ* نخواستم تو رو سبک بشمرم تو از همه چی مطلعی* بَلْ لاَِنَّکَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ،وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ، وَاَکْرَمُ الاَْکْرَمینَ، سَتّارُ الْعُیُوبِ، غَفّارُ الذُّنُوبِ، عَلاّمُ الْغُیُوبِ،تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ،وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِکَ*عقب بنداز عقوبت من رو*فَلَکَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ، وَعَلى عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ،وَیَحْمِلُنى وَیُجَرِّئُنى عَلى مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنّى، وَیَدْعُونى اِلى قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَىَّ* چی بگم؟!! من معصیت میکنم تو با حلمت برخورد میکنی..من به بی حیایی معروف شدم تو به ستاریتت معروف..*

وَیُسْرِعُنى اِلَى التَّوَثُّبِ عَلى مَحارِمِکَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ، وَعَظیمِ عَفْوِکَ، یا حَلیمُ یا کَریمُ*الهی العفو ...*یا حَىُّ یا قَیُّومُ، یا غافِرَ الذَّنْبِ، یا قابِلَ التَّوْبِ، یا عَظیمَ الْمَنِّ، یا قَدیمَ الاِْحسانِ،اَیْنَ سَتْرُکَ الْجَمیلُ،اَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ، اَیْنَ فَرَجُکَ الْقَریبُ، اَیْنَ غِیاثُکَ السَّریعُ،اَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَةُ،اَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَةُ،اَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَةُ، اَیْنَ صَنائِعُکَ السَّنِیَّةُ،اَیْنَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ،اَیْنَ مَنُّکَ الْجَسیمُ،اَیْنَ اِحْسانُکَ الْقَدیمُ،اَیْنَ کَرَمُکَ یاکَریمُ، بِهِ وَبِمُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّدفَاسْتَنْقِذْنى *من رو نجات بده ...* وَبِرَحْمَتِکَ فَخَلِّصْنى، یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ،لَسْتُ اَتَّکِلُ فِى النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلى اَعْمالِنا*خودت بگو من رو به کی میسپاری از عقابت؟!! کی من رو نجات بده از عقوبتت؟!!* بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا، لاَِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،

تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً،وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً،فَما نَدْرى ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ، اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ*خودت بگو من چه جوری شکر کنم برای اون مقام و بندگی ای که به من دادی" یا برا اون بدی هایی که از من پوشوندی؟!!* اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیْتَ وَاَوْلَیْتَ،اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیْتَ وَعافَیْتَ، یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیْکَ*تو محبوب کسی هستی که به تو محبت بورزه ...

اومد جلوش گفت:خداروشکر میکنم که شما به این دردسر افتادید البته عین مقتل رو نمیخونم ...اون بده ... گفت : خداروشکر که به این بیچارگی افتادید، امیرالمومنین یزید شما رو به این روز انداخت، شما خارجی هستید یعنی خارج از دین ... سنگو برداشت و برگشت ... ببین اینا کیا بودن؟!! یه نگاهی بهش کرد میدونست قاری قرآنه ، گفت: قرآن خوندی؟این آیه رو خوندی؟چند آیه رو تکرار کرد،گفت :آره ، این آیات به شما چه ربطی داره؟! این ها برای اهلبیت پیغمبره ، اینا مخصوص بچه های رسوالله یه نگاهی بهش کرد گفت :به خدا ما آل رسول الله هستیم ، من نوه زهرا هستم ... ای روزگار ... ای روزگار ...* یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیْکَ*وَیا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیْکَ*تا انقطاع نداشته باشی نور چشمت خدا نمیشه،نور چشمت حسین نمیشه..* اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسیئُونَ، فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ، وَاَىُّ جَهْل یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُکَ، اَوْ اَىُّ زَمان اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ،وَما قَدْرُ اَعْمالِنا فى جَنْبِ نِعَمِکَ، وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ،

بَلْ کَیْفَ یَضیقُ عَلَى الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ،فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیِّدى لَوْ نَهَرْتَنى ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ*به عزتت قسم آقای من اگه منو از در خونت برانی من نمیرم همونجا میمونم...*وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ،لِمَا انْتَهى اِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ*به خودت قسم من دست از چاپلوسی در خونت بر نمیدارم آخه به من معرفت دادی . من معرفت به جود و کرمت دارم،میدونم هر چی در بزنم بهتر به من عنایت میکنی*وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ،تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ*هر کی رو بخوای عذاب کنی هیچ کی نمیتونه بهت ایراد بگیره چرا اینطور عذابش دادی؟چرا اینطوری پیچوندی؟ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ*به کسی هم بخوای رحم کنی لا تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ*کسی جرات نمیکنه از فعل تو سوال کنه* وَلا تُنازَعُ فى مُلْکِکَ، وَلا تُشارَکُ فى اَمْرِکَ،وَلا تُضآدُّ فى حُکْمِکَ، وَلا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ اَحَدٌ فى تَدْبیرِکَ، لَکَ الْخَلْقُ وَالاَْمْرُ،تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ .

 

*الهی العفو...*

داغش زاشک ترش دیده می‌شود

از حال و روز محتضرش دیده می‌شود

برداری از سرش اگر عمامه را هنوز

آثار سوختن به سرش دیده می‌شود

کوچه به کوچه می‌رود و روی نیزه ها

راس مبارک پدرش دیده می‌شود

می‌نالد و به ناله او خنده می‌کنند

این لات‌ها که دور و برش دیده می‌شوند

سنگی رسیدو گونه اش ازچند جا شکست

داغی ز لحظه گذرش دیده می‌شود

داغش ز اشک ترش دیده می‌شود

*خیلی ببخشید ... ساعت به ساعت عمه ش رو کتک زدند ...آی ... حسین ...*

.