نمایش جزئیات

روضه وداع

روضه وداع

زینب بیا وقت وداع آخرم شد

آماده خنجر دگر این حنجرم شد

ای خواهری که هر جا یارم تو بودی

از کودکی غمخوار و دلدارم تو بودی

بنگر کنون نخل جدایی جان گرفته

آن روزهای خوب ما پایان گرفته

ای خواهر نالان خدا باشد نگهدار

من می روم میدان خدا باشد نگهدار

 

روز عاشورای امام حسین است ، روزتنهایی عزیز فاطمه است ، عجب روضه جانسوزی است روضه وداع امام حسین ، عزاداران امروز برای غربت حسین گریه کند بیاد آن ساعتی که ابی عبدالله به سوی میدان حرکت کرد آمدند دورش را گرفتند یکی صدا می زند : حسین بیا ما را به مدینه باز گردان ، یکی می گوید : حسین با این زن و بچه چه کنم ، بچه ها دور بابا می گردند تمام زن ها را ساکت کرد حسین ، اما کسی که آرام نمی شد زینب است ، دست ولایت روی قلب خواهر گذاشت«و اَشارَ بیَدِه الی قلب اُخته»زینب هم آرام شد یک دفعه صدا زد حسین جان می خواهی بروی برو .

 

جان خواهر در غمم زاری مکن

با صدا بهرم عزاداری مکن

هر چه باشد تو علی را دختری

عصمت الهی و زهرا پروری

خانه سوزان را تو صاحب خانه باش

با زنان در همرهی مردانه باش

گر خورد سیلی سکینه دم مزن

عالمی زین دم زدن بر هم مزن

هست بر من ناگوار و نا پسند

از تو زینب گر صدا گردد بلاند

با تو هستم جان خواهر همسفر

 تو به پا این راه کوبی من بسر1

 

وقتی نگاه کرد دید زینب داره می آید ، خواهرم کجا می آیی ، صدا زد : حسینم وقتی حرکت کردی یاد وصیت مادرم زهرا افتادم . امام حسین تا نام مادر را شنید منقلب شد، فوراً پیاده شد ، صدا زد زینبم مگر مادرم چه فرموده ؟برادرم مادرم فرموده : عصر عاشورا عوض من زیر گلوی حسینم را ببوس . اینجا زیر گلوی حسین را بوسید اما ساعتی بعد هم آمد گودال قتلگاه لبها را گذاشت بر رگهای بریده حسین .

 

رگهای گلوی خشک گردیده ببوس

جایی که به جز تو کس نبوسیده ببوس

این تن که زهر زخم به تیغ دشمن

وا کرده دو لب به خصم ببوس2

 

  1. عمان سامانی .
  2. علی انسانی .
  3. منبع كتاب گلچين احمدي