نمایش جزئیات

متن روضه وداع امام حسین با حضرت سکینه

متن روضه وداع امام حسین با حضرت سکینه

اینک که ظهر روز عاشورا رسیده

وقت وداع دختر و بابا رسیده

فرزند زهرا سوی میدان شد روانه

 بهر ملاقات خداوند یگانه

نا گه سکینه گفت بابا راز دارم

راز دلی با تو بسوز و ساز دارم

دیشب که راز دل به یاران باز گفتی

سرّ سخن را تشنه لب اینگونه گفتی

من گفته هایت را پدر جان گوش کردم

جام بلا را تا به آخر نوش کردم

از مر کبت یک لحظه شو بابا پیاده

از رفتنت دل در شماره افتاده

بابا تو خود گفتی از جور زمانه

دشمن کشد ناز مرا با تازیانه

 

روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کند نگاه کند ببیند ، دخترش آمده ( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره را وقتی می خواهید سفر بروید ) پیاده شد امام حسین، سکینه را بغل کرد،

دخترم برگرد ، با این اشکهایت  قلب مرا آتش مزن ، سکینه برگشت در خیمه منتظر بود یک وقت صدای ذوالجناح به اهل خیام رسید سکینه از خیمه بیرون آمد ، دید ذوالجناح تنها برگشته ، صدای گریه این دختر بلند شد : وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه ، ذوالجناح بابایم چه شد ؟ صدا زد :یا جَوادُ هَل سُقِیَ اَبی اَم قُتِلَ عَطشاناً . ای اسب هنگامی که بابایم به میدان می رفت تشنه لب بود آیا پدرم را آب دادند یا لب تشنه شهید کردند 1

  1. محمدی اشتهاردی ، سوگنامه آل محمد ، ص 371 – 372 .

 منبع: كتاب گلچین احمدی