نمایش جزئیات

لحظات آخر عمر نظام رشتی

لحظات آخر عمر نظام رشتی

ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین

وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین

امواج اشک از سر هفت آسمان گذشت

وقتی که کردجسم پاک تودر خون شنا حسین

حسرت برم به مختصری که آخرین نفس

روی تو دیده و خنده زد و گفت یا حسین

 

لحظات آخر عمر نظام رشتی بود وضو می گیرد ، این عاشق ابی عبدالله به دخترش می گوید : دخترم دستت در دست من باشد هر وقت من سید الشهدا را زیارت کردم دست تو را فشار می دهم مرا بلند کن که من جلوی حضرت خوابیده نباشم . لحظاتی می گذرد ناگهان دست دخترش را فشار می دهد با بصیرت کامل به حضرت سلام می کند و از دنیا می رود .

 

خون تو آب غسل و کفن گرد رهگذر

 تشییع توست زیر سم اسبها حسین

 

هر کسی از دنیا برود بدنش را تشییع می کنند ، دفن می کنند خانواده اش را دلداری می دهند اما کربلا،عجب تشییعی کردند پسر فاطمه را ، عصر عاشورا ده نفر داوطلب شدند با سم اسبها بر بدن مطهر حسین تاختند . سپس آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند