نمایش جزئیات
متن روضه شام غریبان- حاج منصور ارضی
شب عاشورا هلال می گه دیدم امام حسین علیه السلام با خواهر حرف میزنه یه وقت خواهر گفت داداش اصحاب رو امتحان کردی هلال می گه گریه کردم اومدم پیش اصحاب بلند شدیم رفتیم پشت خیمه زنها یا بنات رسول الله با بی انت و امی شمشیر کشیدند رفتند سوی لشگر امام حسین فر مود عبا س جان برو جلو یاران را بگیر همه گریه کنان آمدند زینب راحت شد هلال می گه:دنبال امام رفتم دیدم می شینه پا میشه فرمود که هستی گفتم غلام شما هلالم آقا چه می کنی فرمود خارهای بیا بان را در می اورم فردا شب بچه هام تو ای بیا بان میدون امام رضا علیه السلام فرمود یا بن شبیب اگر خواستی گریه کنی فقط برای حسین علیه السلام گریه کن
یا بن شبیب درد حسین درد جان فزا ست
یا بن شبیب روضه ما داغ پر بلاست
یا بن شبیب درد حسین درد بی کسی است
یعنی عزیز فاطمه شب گرد بی کسی است
یا بن شبیب عمه ما را کتک زدند
آتش هزار بار به باغ فدک زدند
یا بن شبیب کوچه به دل غم نشا نده است
یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
یا بن شبیب خنده مرا ترک می کند
خد ا لتر یب را چه کسی دک می کند
یا بن شبیب غصه دلم را کباب کرد
شیب الخضیب دیده ما را پر آب کرد
یا بن شبیب جرم یتیم سه ساله چیست
دیگر پس از امام کشی آه و ناله چیست
یا بن شبیب قصه معجر نگفتنی است
جریان حنجر و دم خنجر شنفتنی است
یا بن شبیب غا رت خیمه عجیب بود
در شعله ها سلا له حیدر غریب بود
یا بن شبیب دختر ترسیده دید ه ای
در زیر خار طفلک خوا بیده دید ه ای